عبدالرضا؟…. سلاااااااام. نیم ساعته اینجا نشستم. قهر کردی؟ قراره مثلا من ناراحت باشم که هیچی نشده داری سین جیمم می کنی.
نیستی که؟ الوووو.
بیا دیگه. لوس نکن خودتو. اگه تا غروب نیایی یعنی تموم.
نیستی که هنوز… یعنی در این حد؟ باشه هر طور که می خوایی. خداحافظ. شاید هم کار داری. به هر حال… داشت ازت خوشم میومد. اگه هستی و جواب نمی دی پس من هم میرم. از الان اینقد حساسی دیگه وای به حال بعدها… ولی اگه نیستی و برگشتی دیدی اینا رو نوشتم یه ندا بده. من یه هفته دیگه سر می زنم. همین ساعت همین روز.
یک هفته بعد
سلام سیما. من پیام هاتو میدیدم. ولی واقعا نمی دونستم چیکار کنم. من هم داشت ازت خوشم میومد ولی به نظر من تو خیلی حساسی. یعنی خودت شخصا حساس نیستی ولی یاد گرفتی که به بعضی حرفه ها و طرز فکرهای من یه جوری جواب بدی که رسمه یا مد هست.
سلام
سلام
پس
داره خوشمون میاد از همدیگه 🙂
انگار
من معذرت می خوام. هم برا اون حرفی که زدم. هم برای غیبتم
من هم معذرت می خوام برا حساسیتی که به خرج دادم. حالا همه چی به کنار… من می خوام… می خوام یه عکس از خودت از همین الانت برام بفرستی
الان
اره الان. تو هر لباسی که هستی یا نیستی. احساس می کنم دلم برات تنگ شده. می خوام ببینمت
باشه ولی چرا نمیذاری ویدئویی چت کنیم؟
قبلا گفتم که نه. نمیشه. هم نمی تونم. هم نمی خوام.
پس بیا بیرون همدیگه رو ببینیم
حالا می فرستی یا نه؟
همینطوری که روی صندلی ام تو آشپزخونه نشستم؟
همینطوری. درست همین لحظه
…
چطوره؟ قیافه ام خسته است؟ خیلی از دو ماه پیش فرق کرده؟
نه خوبه. فقط انگار آماده ایی بزنی بیرون. جایی قراره بری؟
آره. شام با دوستام دارم میرم … حالا نوبت توئه یه عکس از الانت بفرستی
نه
اره
باشه ولی من تو لباس خونه ام.
….
وای خیلی نازی. توی اون اتاقِ با اون پنجره بزرگ 🙂
برو تا دیرت نشد. تو هم مهربونی. شیک و قبراق
کاش پیشت بودم
دِ برو دیگه
مرسی
ادامه دارد
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
image source
