مقایسه فروغ فرخزاد با ویلیام وردزورث

foroogh
طبیعی است و ضروری که دستاوردهای مهم شعر و شخصیت فروغ بررسی شود. به او انتقاد شود و شاید گاهی نیز آثارش با کار شاعران دیگر جهان مقایسه شود. شاید بتوان از شباهت فروغ با Silvia Plath گفت که نگاه تلخ و عصیان زده و حتی بازیگوشی شان با مرگ شبیه به هم بود.
.
شاید می توان بخشی از لحن مشترک فروغ و سهراب سپهری را در حین درنگِ هر دوی شان برای ثبت لحظات ساده و صمیمیِ طبیعت نشانه کرد. شاید می توان از مجاورتِ بین دنیای درونی و در حال انفجار Emily Dickinson و  فروغ در شعرهای شان حرف زد.
.
در این میان شاید می توان به دوستی و نزدیکی دو ذهن ظریف شاعرانه و رمانتیک William Wordsworth و فروغ هم اشاره ای داشت.
.
ویلیام وردزورث، از مهمترین شاعران سبک رمانتیسیسم انگلیس در اوائل قرن 19 میلادی شعری سروده است که استفاده از فرم « Ode» را در بین بقیه رمانتیستها متداول کرد. ویلیام وردزورث در شعر بلند« در وصف جاودانگی»1 با همه پیچ و خم هایی که به سفر ذهنی خود می دهد در یک جمعبندی خلاصه شده، از موقعیت مرد میانسالی حرف می زند که در حیرت غمگینی به سر می برد برای اینکه می بیند دنیای سراسر خیالِِ دوران کودکی از چنگش در آمده است و مرگ می رود تا گریبانش را بگیرد..

Heaven lies about us in our infancy!

Shades of the prison- house begin to close

.
در وهله اول به نظر میاید با این قطعه شعری که از فروغ برای تان گذاشتم متفاوت است ولی اگر بیشتر به جزئیات این قطعه «Ode» بنگریم متوجه می شویم که در یکی از لحظات اندوهگین،
.
To me alone there came a thought of grief:
A timely utterance gave that thought relief,
 
.
شاعر برای دلداری به خودش می گوید شاید این کودک فقط به طور غریزی در بهشت اولیه زندگی می کند و من به خاطر درک شاعرانه ای که از دوران کودکی دارم آن دوره سنی را « کلکِ خیال انگیز» می بینم.
 
  To me the nearest flower that below can give

Thoughts that to often lie too deep for tears

.
از دید وردزورٍث، ما از لحظه ایی که به دنیا می آییم می میریم و از جادوی اولیه کودکی فاصله می گیریم و هر چه از عمرمان می گذرد بیشتر غرق زندگی مصرفی می شویم. اما در پایان این را اضافه می کند که  تا صدای آبشار است، تا احساس  ذوب شدن و درنگ صمیمی با عناصر طبیعت وجود دارد من هستم.
.
فروغ فرخزاد هم شاید همین را می گوید:

گوئی که کودکی در اولین تبسم خود پیر گشته است و قلب،

این کتیبۀ مخدوش که درخطوط اصلی آن دست برده اند،

به اعتبار سنگی خود دیگر احساس اعتماد نخواهد کرد.

شاید که اعتیاد به بودن و مصرف مدام مُسکِن ها

امیال پاک و ساده وانسانی را به ورطۀ زوال کشانده ست،

شاید که روح را به انزوای یک جزیرۀ نامسکون تبعید کرده اند،

شاید که من صدای زنجره را خواب دیده ام!

 

William Wordsworth, Ode: Intimations of Immortality

http://www.bartleby.com/101/536.html

More from ونداد زمانی
ما خارج نشین ها شاخه ایی از درخت تنومند وطن هستیم
خارج نشین ها را یک استان وطن بدانید که مثل هرنقطه کشور...
Read More