آلبرت کامو در قصه معروفش «سقوط» از فردی یاد می کند که ۲۰ سال آزگار همه زندگی و عشقش را به پای یکی ریخته است. او همه هدف و تلاشش این بود که برای فردی که دوست دارد هیچ کوتاهی از وی سر نزند. ولی به یکباره پی می برد که فرد مقابل را اصلا دوست نداشته است. او چون انگیزه دیگری برای فرار از بی حوصلگی نداشت برای خودش یک عشق آفریده بود.
فیلسوف و معلم دانشگاه اکسفورد « نیل برتون» معتقد است دلیل اصلی احساس ملالت و بی حوصلگی انسان این است که بیش از حد مشغول نگاه داشته شده است. از کودکی به همه یاد می دهند هر لحظه، توقع اتفاقی در بیرون از وجودشان را داشته باشند. چیزی بخورند. بنوشند. فیلمی ببینند. بازی کنند. به ملاقات دوستی بروند و …
انسان های دوران ما اگر هر لحظه مشغول نباشند اصلا نمی دانند چکار بکنند. تشویش می گیرند. برای خود علائقی کاذب ایجاد می کنند. از تنهایی و رها ساختن ذهن برای تخیل و تصور و مرور خاطرات و اعمال و رفتارشان پرهیز می کنند.
دنیای سرگرمی ها از همیشه قابل دسترس تر شده است. درون تلفن هر فرد یک دنیا ماجرا و تماس و بازی و خبر و گزارش و موسیقی و هر چه که طلب کنند نصب شده است. برای همین هیچ کار نکردن و ذهن را در حالت سکون نگه داشتن برای خیلی ها غیر ممکن است و آن را به علامت افسردگی ربط می دهند. اضطراب می گیرند و تنها راه حل، فرار بیشتر به دنیاهای ساخته شده توسط دیگران است.
سعی کنید بعد از کار، گاهی همه وسایل و خواسته های قابل انجام را کناری بگذارید و به درون مغز سرشار از آرشیو زندگی تان بروید. شیرجه ایی عمیق و آرام به درون روح و وجود خود بزنید و یک صدف زیبا از آنجا برای خودتان هدیه بیاورید.
برتراند راسل فیلسوف معروف قرن بیستم در کتابش «تسلط بر شادی» می نویسد: «افرادی که حوصله خودشان را در وقت های شخصی ندارند مثل یک شاخه گل کنده شده از باغچه هستند که سریع می پوسند»
Boredom is but a window to a sunny day beyond the gloom
https://aeon.co/ideas/boredom-is-but-a-window-to-a-sunny-day-beyond-the-gloom
Photo-illustration. Source: GETTY