می‌خواهم ولی می‌ترسم پدر شوم

سلام. من ۳۴ سال سن دارم و همسرم ۳۱ ساله است. بعداز حدود ۴ سال یک آپارتمان کوچک خریدیم. خانواده های مطمئنی داریم و رابطه مان با هم خوب است. هر دوی مان می خواهیم بچه دار شویم. اما من واقعا از آینده ایی که شاید نتوانم برای فرزندم تامین کنم می ترسم. از وضعیت کشورم می ترسم. من چطور به خودم بقبولانم که یک انسان را به این دنیا بیاورم؟

داریوش عزیز

خیلی واضح است که چرا می ترسی. این سوالی است که با دیدن هر پدر که در وضعیت های بهتر و بدتر از تو قرار دارند ایجاد می شود. طلاق زیاد شده است. بچه هایی که خوب بزرگ شده اند ولی سرنوشت ناخلف دارند نیز زیاد شده است. دنیا و تاثیر مداومش بر آینده کودکان زیاد شده است.

یک مرد واقع بین می فهمد که به عنوان یک پدر، این روزها فرد ناتوانی است. کنترل و تاثیرش بر روی فرزندش در مقایسه با این دنیای بسیار پیچیده خیلی کم شده است. دنیاهای شخصی و محدود به یک خانواده، تقریبا از بین رفته است. همه چیز آشکار و قابل تقلید و تاثیر است. حتما فرزندان اغلب خانواده ها، تاثیر اصلی شان را از فرزندان خانواده های دیگر، مدرسه و محله و اینترنت و این دنیای بسیار ملتهب می گیرند.

اما داریوش عزیز همه این مداخلات و تاثیرها همیشه بد نیستند. اگر سیستم تربیت قدیمی و کنترل کامل و تسلط کامل بر خانواده خوب بود حتما تغییر نمی کرد. در دنیای سنتی و قدیمی هم، تقریبا اکثر سرنوشت هایی که برای فرزندان رقم می خورد متاثر از خانواده نبود. قوانین و سنت های ثابت، حرف اصلی را می زدند. جابجایی بین اقشار برای اکثریت فرزندان خانواده ها میسر نبود. هر که هر چه بود بچه اش هم در همان حوالی، زندگی اش تعیین می شد.

بله دنیای کنونی و بخصوص جامعه ایران ملتهب است و درست برای همین والدینی مثل تو تردید دارند وگرنه در سنی که تو هستی الان باید ۴ بچه می داشتی.

نگرانی و احتیاط از این دنیای متزلزل و نامعلوم و هر لحظه تغییر کننده به خودی خود ما را هشیار ساخته است.

ما می دانیم که بچه هزینه دارد و اینطور نیست که هر که دندان دهد نان هم می دهد. بچه امروزی فقط غذا و پوشاک و خدمات بسیار اولیه نمی خواهد. فرزند این روزها، شاهزاده ایی است که هر چه می بیند را می خواهد و حق او است. برای همین اکثر بشر حتی در فقیرترین جوامع نیز بیش از سه فرزند نمی خواهند بیاورند.

داریوش عزیز همین که نگران هستی و همه فکر و ذکرت، اینده بچه ات است خودش عالی است.

اگر شرایط نسبی و شعور و هماهنگی زناشویی تان کمابیش آماده است نترس و به غریزه و میل و خواهش انسانی ات جواب مثبت بده…

اگر هم فکر کردی توانایی مسولیت و خطرات و مشکلاتش را نداری هم عالی. راه های دیگر برای تامین حس پدری و مسولیت غریزی وجود دارد. فرزندی بیاورید که خانواده ندارد. به موسسات خیریه مربوط به فرزندان بی سرپرست کمک کنید. وقت بیشتری با فرزندان اعضای خانواده و فامیل بگذرانید. شاید هم چند سال دیگر صبر کنید تا موقعیت متعادلتری بیابید.

Written By
More from بهمن
بی احترامی همسرم به من
مردی هستم در دهه سوم زندگی و از نظر اجتماعی در موقعیتی...
Read More