وقتی مومن ترین جناح از جان گذشته اسلام ایرانی تبدیل به بزرگترین موسسه عظیم ربا خواری بانکی، بیمه، صنایع جنگی و خدماتی در کشور شده است باید یواش یواش شعبه های شخصی تر و عریانترش را هم شاهد باشیم. طبیعی است به همراه گسترش ربا و تجمل، سر و کله سرمایه داران اسلامی ناب با بوی خوشِ هل شان پیدا شود.
تجربه ثروت مذهبی و در هم آمیزی سودجویی شرعی و قوانین بازار اتفاق جدیدی نیست. نتیجه آن هم، همیشه وقیح و غیرعادی بوده است. رئیس شرکت هل و وعده میلیارد شدن از راه حلال و سخت گیری های همزمانش برای نماز اجباری در کارخانه اش، یکی از این معجون های ثروت و مذهب می باشد.
حدود 500 سال پیش، در دربار پادشاهان مذهبی اوائل رنسانس اروپا، که شکوه مالی همه را به فساد می کشاند اولین معشوقه رسمی دربار در بارگاه چارلز هفتم فرانسه چنان شهرت یافت که تصاویرش با سرتراشیده و سینه های نمایان، در نقش مریم جدید جامعه ظاهر شد. تصاویر این مریم معشوقه دربار شاه، نماینده شروع تناقض و البته تسلط متمولین اولیه بر مسیحیت محجوب و اخلاقی بود.
تناقض ناگزیر بین ایرانی بودن و اسلامی شدن، آنقدر ریشه دار است که اجازه نمی دهد تکلیف این اسلام بومی با سرمایه داری یکدست شود و مثلا به سیستم اقتصاد بازار آزاد تلفیق شده با مذهب نوع پاکستان یا مائویسم چینی برسیم. شاید ادامه این تناقض، وصله نچسب همیشگی ایرانی/ اسلامی، یک جایی از هم بدرد و تکلیف ایران با اسلام برای همیشه مشخص شود. شاید هم به یک بورژوازی معقول بومی اسلامی برسیم، چیزی شبیه احزاب دمکرات مسیحی اروپا …