تئوری نسبیت انیشتن به زبان خیلی ساده

انیشتین متوجه شد همانطور که میدان الکترومغناطیس برای خودش موجی دارد میدان جاذبه نیز برای خودش موج و میدانی دارد. به عبارت دیگر فضا یک محوطه خالی که کهکشانها در آن قرار دارند نیست. انیشتین معتقد است خود فضا هم یک نوع از مواد موجود در هستی است و در برخورد و رودرویی با اجسام و پدیده ها، کش و قوس بر می دارد.

gravity-probe-b (1)

فضا فقط یک ظرف بزرگ نیست بلکه خودش یک دالان است که اجسام در آن فرو می افتند و می غلطند و در مسیری تعیین شده ناشی از ثقل پدیدها، به دام آنها می افتند یا مثلا یک تکه سنگ از ارتفاع بالا به سمت پایین سقوط می کنند.

به همین دلیل ساده است که ماه، شبیه یک تیله شیشه ای درون یک قیف بزرگ ایجاد شده از میدان جاذبه ای که زمین درست کرده است می چرخد و زمین نیز به دور راهروهای جاذبه ای که در میدان فضا، توسط خورشید ایجاد گشته است و همینطور این میدان های جاذبه وسعت بیشتری می یابند و همه هستی در یک نسبیت به هم پیوسته وجود دارند.

همه چیز در میدان بزرگ فضا، در نزدیکی و دوری و رویارویی با هم خم می شوند، قوس می گیرند، موج بر می دارند و به سمت هم سرازیر می شوند. درست شبیه سطح بیکران امواج اقیانوس و افت و خیزهای بیکرانی که در همدیگر مدام ایجاد می کنند.

ساده تر و جالب تر این است که انیشتین همین فرمول را در باره « زمان» هم به کار می برد. او معتقد است زمان نیز برای خود میدان و موجی دارد. زمان نیز همچون فضا غیرمادی، جدا و متفاوت نیست بلکه نوعی از ماده ( material ) تشکیل دهنده هستی بیکران است.

انیشتن بدون داشتن وسایل مقیاس دقیق علمی، پیشبینی کرده بود که سرعت زمان در روی زمین بستگی به ارتفاعش می تواند داشته باشد. یعنی اینکه در کوهستانها و ارتفاعات زمان سریعتر می گذرد و در ارتفاع دریاها کندتر… او حتی مثال زده است که دو برادر دوقلو که هر کدام شان در پایین ترین و بلندترین نقطه سیاره زمین زندگی  می کنند در دوران پیری اگر به هم برسند برادری که در ارتفاعات زندگی می کرده است کمی مسن تر از برادرش خواهد بود که نزدیک سطح دریا زندگی کرده است.

از دید انیشتین راز عجیب و نامفهوم و متافیزیکی در هستی وجود ندارد و هر چه که هست از سیاهچال ها، اخترهای اولیه تا کهکشانها، فضا و زمان، همگی اقیانوس به هم پیوسته ای هستند. اقیانوسی با میلیاردها موج و قوس که زورشان به هر پدیده دیگر برسد آن را در مسیر دالان هایی که در فضا و زمان  و سایر ابعاد که ما هنوز کاملا نمی شناسیم می کشانند. به نظر انیشتین این همان قانون پایه ای جهان است که از آن با عنوان کوانتوم فیزیک یاد کرده است.

می گویند هدف نهایی ریاضی این است که بیشترین معانی را در فشرده ترین حالت بتواند بیان کند. از این زاویه دید، در حال حاضر، تئوری نسبیت انیشتین، ریاضی گونه ترین و زیباترین نوع تعریف از جهان ما است.

 

The Most Beautiful Theory
https://www.brainpickings.org/2016/03/04/seven-brief-lessons-on-physics-carlo-rovelli/?utm_content=bufferce689&utm_medium=social&utm_source=twitter.com&utm_campaign=buffer

How Einstein Thought: Why “Combinatory Play” Is the Secret of Genius

Seven Brief Lessons on Physics

More from سعید داورپناه
او مرا با دنیای واقعی زنانگی آشنا ساخت – ۳
هنوز خیلی زوده که در باره زندگی و آدمها بخواهم نظر بدهم...
Read More