گفته می شود اگر فعالین حقوق مدنی، روشنفکران و هنرمندان منتقد امریکا به طور مداوم و پیگیر در صحنه اجتماعی امریکا حضور نمی داشتند جناح طماع و خشنِ سوداگری امریکا همه جهان را به عراق و افغانستان و سوریه تبدیل می کرد. برای همین باید به جنبش اجتماعی امریکا تسلیت گفت که یکی از پر شر و شورترین فعالین نیم قرن اخیر خود ، نویسنده، شاعر و فعال اجتماعی Amiri Baraka از میان شان رخت بست.
او که دوستی اش با شاعر معروف امریکا آلن گینزبرگ از طریق نامه ایی که به او بر روی کاغذ توالت نوشته بود و پرسیده بود آیا وجود معترضش واقعی است یا نه شروع شد و همکاری شان بعدها هرگز قطع نشد.
او که به پیشنهاد امامی که مراسم ترحیم مالکوم ایکس را به جا می آورد اسم امریکایی اش را به اسم مسلمانِ امیر برکت تبدیل کرده بود و بعدها آن را نیز از عربی به اسم افریقایی برگرداند.
او که نمایشنامه اش Dutchman با بردن جوائز ملی، در سال 1964، زمینه ساز شعرهای تند و ضد تبعیض نژادی سیاهپوستان امریکا گشت.
او که از مارکسیسم تا پناه بردن به تئوری توطئه در سال های اخیر چرخش داشت و هرگز از تکاپو نیفتاده بود.
فوت Amiri Baraka، تاریخ پرتپشِِ نقد و اعتراض اجتماعی امریکا را سوگوار ساخت.
Preface to a Twenty Volume Suicide Note
Lately, I’ve become accustomed to the way
The ground opens up and envelopes me
Each time I go out to walk the dog.
Or the broad edged silly music the wind
Makes when I run for a bus…
Things have come to that.
And now, each night I count the stars.
And each night I get the same number.
And when they will not come to be counted,
I count the holes they leave.
Nobody sings anymore.
And then last night I tiptoed up
To my daughter’s room and heard her
Talking to someone, and when I opened
The door, there was no one there…
Only she on her knees, peeking into
Her own clasped hands
***
Amiri Baraka
1934-2014