دعوای خواهر و برادر

۲۶ سالمه توی خونه با پدر و مادرم زندگی میکنم متاسفانه من و خانواده ام واقعا داریم از دست خواهر ۲۹ ساله ام دق می کنیم

داستان اینه که خواهرم توی کوچکترین کارهای بقیه دخالت میکنه و سر یه موضوع کوچیک داد و فریاد راه میندازه که دنبال اون بقیه هم داد و بیداد می کنند.

اکثر روزهای ما اینطوری میگذره. صبح بلند میشه دعوا میکنه شب موقع خواب دعوا میکنه نظرشم این هست یا من دارم درست میگم یا تو نمیدونی. که در هر حالت حق رو با خودش میدونه که مشکل هم اینجاست حرف حرف خودشه.

الان چند سالی هست که این رفتار رو داره هر روز هم بدتر میشه که بهتر نمیشه. طوری که نه توی اجتماع میره تا دیده شه که خواستگار بیاد براش نه قبول میکنه کسی معرفی کنه. خون همه مون رو کرده تو شیشه اصلا هم راضی نمیشه پیش یه مشاور بره چون از دید خودش هیچ مشکلی نداره.

منم موندم این وسط که پدر و مادرم میگن دهن به دهن نشو. از طرفی هم اون پر رو تر میشه فکر میکنه من ترسیدم یا کم اوردم وقتی نتونی از زبونت استفاده کنی از بازوت استفاده میکنی که این کار هم مثل بنزین رو آتیش شد.

دیگه نمیدونم چکار کنم چهار سال توی این شرایط درس خوندم مهندسی ام رو گرفتم. دیگه خسته شدم از این کاراش اگر امکانش هست راهنمایی کنید.

 

سلام پیمان عزیز

باید مقدمتا به این سئوال پاسخ دهی که آیا روشی که تاکنون داشته ایی در کاهش پرخاشجویی یا احساس کنترل او موثر بوده است؟ تو حتی در این مسیر متاسفانه اگر اشتباه نکنم دست روی خواهرت هم بلند کردی.

رقابت و حتی اذیت و کینه و یا انتقال ناراحتی شخصی به اعضای خانواده، اتفاق غیر معمولی نیست. او در زندگی اش شما را دارد  و به هر دلیلی، بخشی از ناراحتی هایش را با انتقال به شما، تسکین می دهد.

با این شرحی که از وضعیت خواهرت دادی یک راه بزرگوارانه و نجیب برایت می تواند وجود داشته باشد که احتمالا سراغش را نگرفتی. تو بهتر است با همه سختی های ممکن یاد بگیری برای مدتی بهانه ایی برای واکنش هایش ایجاد نکنی. تا به کندی و به آرامی از حساسیت هایش به تو کم شود.

برای موفقیت در این تلاشت، باید دست از قضاوت و همه پیشدواری های حتی واقعی ات بکشی. اگر خیر او و آرامش خودت را می خواهی باید به خودت بقبولانی که برای مدتی اصلا در برابر ابراز قدرتش یا حس از دست دادن تسلطش بر تو، مقاومت نکنی.

مدتی با دقت تمام فقط نظاره گر باش از اینکه چه چیزی او را اذیت و عصبی می کند. مدتی فقط صمیمانه و با تمام وجود به او احترام بگذار. اگر هر نوع حس رقابتی در خودت حس کردی بلافاصله و آگاهانه از آن عبور کن …

حتما فرصتی پیش می آید که کم کم با هم حرف بزنید. سال های طولانی رابطه شما به هر دلیلی جریحه دار شده است. اگر بر طبق عادت خطا کردی یا کاری کردی که به نظر او خطا است صادقانه معذرت بخواه. از صمیم قلب به این فکر کن که کوچکترین تنشی در ارتباط با او ایجاد نکنی.

این روش و تصمیم را با اعضای خانواده ات هم در میان بگذار و از آنها بخواه زمینه های تنش را به حداقل برسانند و برای مدتی به او و نگرانی ها و توقعاتش صادقانه میدان دهند. این بازسازی پل های از بین رفته، زمان می خواهد برای همین باید نیت واقعی و مهربانانه ایی داشته باشی.

 

 

Image source

The Atlantic

Written By
More from بهمن
نمی‌خواهم تا ابد به دلم بدهکار بمونم
دختری هستم ۲۸ ساله ، کم حرف و از دیدگاه دوستان درونگرا...
Read More