خجالت و شرم ناشی از اشتباهی فاحش در ملا عام، نه فقط ما را شکننده و ضعیف نشان می دهد بلکه چون « ضعف انسانیت» را به نمایش می گذارد در نهایت برای همه تجربه مطبوعی خواهد بود.
شاید انسانی که رفتار مشمئز کننده یا اشتباهی به نظر وقیح، مرتکب شده و همه آنهایی که شاهد ماجرا بودند در لحظه اول، احساس بد پیدا کنند ولی بعداً وقتی فرصتی برای مرورش فراهم شود احساس ترحم و تمسخر فقط به فردی که ضعفش برملا شده محدود نمی شود. ما انسانها به طور نامحسوسی متوجه این واقعیت می شویم که موجود خطاپذیری هستیم و یواشکی از غرور و اوج، کمی پایین می آئیم. احساسی که منجر به یک همدردی عمومی می شود.
یک هنرمند اگر بتواند احساس ضعف، تحقیر و ترحم برای یک اتفاق زننده را بازسازی کند قادر است اثری خلق کند که برای همه آشنا و طبیعتا ماندگار شود. برای همین، قهرمانان اسطوره ایی را دوست داریم چون همه شان یک « پاشنه آشیل » دارند که نقطه ضعف شان است و از همان جا، در هم می شکنند.
شاعر رمانتیک انگلیس جان کیتز در این شعر به خوبی توانسته است ضعف ناشی از داشتن احساس و فکر زننده را جزو اعمال دلپذیر انسانی بگنجاند. ضعفی که آبرو می برد ولی …
There’s a blush for want, and a blush for shan’t
And a blush for having done it
There’s a blush for thought, and a blush for naught
And a blush for just begun it
— John Keats
چهره مان می شکفد از خواسته ها و
کارهایی که نباید می شد
ولی انجام شد.
ذوق می کنیم از افکار پسندیده
یا ناپسند
وقتی که اتفاق افتاد
.
منبع تصویر
https://manofmany.com