ما برای خود خاطره می سازیم

16208226939_693854372f_z1

خیلی از ما  قدر لحظه را نمی دانیم. متوجه هم هستیم که لحظه خاطره انگیزی است مثلا وقتی که دوست قدیمی مان، شمع تولدش را فوت می کند یا وقتی  کنار پدرمان در آشپزخانه نشسته ایم و لقمه های کوچک نان سنگک و گردو را برای خودمان می پیچیم.

ما ولی نمی خواهیم روی اکنون تمرکز داشته باشیم چون از لحظه بعدی مطمئن نیستیم. تشویش و نگرانی های منطقی و یا بیمورد، به ما اجازه نمی دهند از اکنون مان لذت ببریم. ترس از زلزله، آتش سوزی و یا جر و بحثی که با یک نفر داشته ایم تاثیر خودش را بر ما می گذارد.

به نظر می رسد خیلی از وقایع، بر اهمیت و خوشایند بودن شان به مرور افزوده می شود. ذهن ما می تواند ماجراهای به یادماندنی را ویرایش کند، صحنه های لوس و ناگوار را حذف نماید و یا یک خاطره را زیباتراز اصل، بازسازی کند.

مغز ما شبیه یک غار عمیق و تاریک است. مغشوش و مملو از موضوعات نگران کننده … برای همین ما عملا نمی توانیم « ذهن را در لحظه کنونی» کنترل کنیم.

ما از غروب زیبای خورشید لذت نمی بریم چون همزمان نگران کارهای انجام نشده هستیم. ولی لازم نیست احساس گناه کنیم. چون می دانیم که مغز ما، نمونه مرتب شده هر ماجرایی را بعدا به ما تحویل می دهد. ما حتی می دانیم که اگر این لحظات صمیمی را از یاد ببریم مغز ما دوباره آن را می سازد.

ما برای خود خاطره می سازیم چون قدرت کنترل ذهن مان در لحظه کنونی را نداریم.

 

 

The Difficulty of Being in the Present

http://www.thebookoflife.org/the-difficulty-of-being-in-the-present/

 

More from مرد روز
ریشه سه شیطنت جنسی مردانه
1-  برای مردان، سکس های گذری و بی معنی، در حقیقت می...
Read More