اعتماد از زندگی ما رفت

1

 با سلام
مردی هستم پنجاه ساله با دو فرزند… بیست و هشت سال است که ازدواج کردم… یک سالی است که زندگی من بحران زده شده… سال پیش همسرم با مرد مجردی در فیسبوک اشنا شد و نسبت به من و زندگی سرد شده….چند بار از ایشون خواستم رابطه را قطع کند و ایشون هم قول داد رابطه قطع شود ولی دروغ گفته بود… و تنها کاری که انجام داد این رابطه را مخفیتر کرد…. البته رابطه در حد رابطه کلامی و حسی بود… ولی پیامد آن سرد شدن زندگی ما بوده است… در حال حاضر شرایطی برای من بوجود امده که شدیدن بی اعتماد شدم و خسته از زندگی. ایشون هم هیچ کاری برای بهبود رابطه ما انجام نمیده و از طرفی مایل نیستم زندگی چندین ساله خود را به هم بزنم… لطفا کمکم کنید.

س.ا

س.ا عزیز
اگر شما و همسرتان خواهان تداوم زندگی زناشویی خود هستید مقدمتا باید بعد از این همه سال امکان حرف زدن مستقیم و صریح را با هم داشته باشید. یک شب شام خوشمزه درست کن یا دعوتش کن تا فقط شما دو نفری به یک رستوران بروید و اگر فضا مناسب بود خیلی مهربانهانه٬ به عنوان یک رفیق و شریک زندگی با او حرف بزن. موقعت روحی خودت را و ناراحتی که می کشی را توضیح بده. از او بخواه بدون شماتت یا برانگیختن حس گناه یا ایراد گرفتن و تهدید و… بخواه حرف بزند.

مشکل تو و همسرت فیسبوک نیست چون شیطنتِ زوج ها در درون خانواده٬ سابقه اش به قدمت تاریخ تعهد زناشویی و ازدواج می رسد. این داستان معروف را شاید شنیده ایی که درون یک روستای کوچک مردی مشکل مشابه ترا داشت و او برای فرار از حرف مردم زنش را واداشت تا به ده بالا کوچ کنند. همسرش حین بار کردن چند وسیله محدود زندگی شان٬ سنگی که در حیاط برای آشپزی استفاده می کرد را هم برداشت. همسرش گفت زن عزیز در ده بالا سنگ زیاد است لازم نیست آن را حمل کنیم. زن هم در جواب گفت مرد جان در ده بالا مرد هم زیاد است داری از چه فرار می کنی؟

اما … ولی اگر دوستش داری٬ اگر مطمئنی او هم علاقمند به ماندن در رابطه هست و شیطنت کوچکی بوده است و اگر همسرت قدرت مهار کاری که کرده است را دارد به خاطر ۲۸ سال زندگی مشترک و فرزندان تان٬ تنها راه گذشت است.

ماجرای سر و گوش جنباندن در بیرون از تعهد زناشویی بدون هیچ ارزش گذاری٬ می توانیم تصدیق کنیم که اتفاقی فراگیر است و دلائلش نیز به تعداد هر انسان سیاره ما٬ متفاوت است. مشکل اصلی ولی در درون خانواده است. باید پیدا کنید و در باره اش حرف بزنید و در باره اش چاره منطقی و به دور از احساسات بیندیشید..

بهمن

Written By
More from بهمن
بشر موجود مهرطلبی است
من برای افسردگی‌ ام چند سالی هست قرص می‌خورم، ولی  چند تا...
Read More