لیست بلند بالایی از انواعِ توقعات از همان نخستین لحظهی حیات بر مردان تحمیل می شود و در ادامه انتظاراتی را از آنها طلب میکند که همه عمر باید برای رسیدن به آن بدوند.
القابی نظیر جنگجو بودن، بیاحساس بودن، طمع زیاد برای دستیابی به سکس، احساس برتری نسبت به زنان و جاهطلب و قوی بودن بخشی از آنها هستند.
بیتردید در این هجومی که به هویت مرد صورت می گیرد، میتوان شاهد گمگشتگی و درجا زدن بسیاری از مردان نازنین بود که در تلاشی مأیوس کننده برای عملی ساختن همان توقعات غیرواقعبینانه، تن به هر ریسکی می دهند. ریسکی که باعث افسردگی و خودکشی بیشتر مردان می شود.
فقط همین جملهی به ظاهر معمولی « مردان موجودات جنگجویی هستند» که بدون هیچ مقاومتی در ضمیر جمعیِ بشر حک شده است، باعث عظیم ترین خسارات جانی، مالی و حیثیتی در زندگی مردان شده است. مردان جوان، قربانیان اصلی همه جنگ های بشر در طول تاریخ بوده اند
متاسفانه بخشی از این خودتخریبی را طبیعت نیز در نهاد بشر گذاشته است. قدرت باروری روزانه مردان باعث شده است که ارزش مردان برای طبیعت کمتر باشد.
آن زمان که حرف اصلی را در بقای انسان، قدرت تولید مثل می زد و تکرار فرزند به خانواده و قبیله و اجتماع قدرت می داد قدرت یک مرد و ارزشش زیاد نبود چون مرد و قدرت تولیدمثل مردانه، بیش از حد قدرت تولید قبیله بود.
یک زن فقط یک فرزند می آورد و به وجودش برای فرزندآوری نیاز حتمی بود. وجود زن برای تکرار حیات مهم بود. ولی برای قبیله، فقط حتی یک مرد هم کافی بود تا همه زنان قبیله را در طی سال بارور کند.
برای همین، موقع جنگ و دفاع مردان را به جلو می فرستادند چون از صد مرد قبیله فقط حتی یک مرد هم برای رساندن تعداد اعضای قبیله به قبل از جنگ، امکان پذیر بود. ولی اگر قرار بود زنان برای دفاع قبیله کشته شوند و فقط یک زن از جنگ زنده برمی گشت همه مردان قبیله هم در تولیدمثل شرکت می کرد نتیجه افزایش فرزند جدید فقط به اندازه یک زن باقی می ماند.
ما مردان ولی واقعا اهل رقابت و مدیریت و پشتکار و حمایت هستیم. ارزش ما مردان در بقای جمعی و پیروزی جمعی و حضور جمعی ما است. با همه اذیت ها و محدودیت های طبیعی و اجتماعی، درست به همان دلیل قدرت باروری نامحدود، توانستیم تعیین کننده و قدرتمند هم باشیم.
زندگی ترکیبی از ضعف و قدرت است …
ما مردان حتما می توانیم این مرحله از تغییرات تمدنی را با موفقیت پشت سر بگذاریم به شرط آنکه تبدیل به مردان ذلیل و ناله کننده نشویم.
ما به جای گله از وضعیت، شرایط را واقعبینانه تحلیل کنیم و تلاش بیشتر و پشتکار و شجاعت بیشتر برای رسیدن به موقعیت و قدرتی که حق مان است نشان دهیم.
ما مردان تطبیق پذیر و هوشمند و شجاع و مدبر هستیم. ما مهربان و نگهبان جامعه هستیم حتی وقتی که موقعیت مان سخت و نابرابر می شود.