سه هویتِ مردانه در طول تاریخ – بخش دوم

در بخش نخست این مقاله توضیح دادیم که دکتر گیلمور، انسان شناس دانشگاه پنسیلوانیا در کتابش « تاریخ تحول مردانگی» توانست ۳ نقش اساسی را برای «مرد بودن» ضروری بداند. از دید او، مردان در طول تاریخ و تا همین نیم قرن پیش، وظیفه اصلی شان این بود که ۱- محافظت از امنیت فامیل، قبیله و کشور را بر عهده داشته باشند. ۲ – با تدارک غذا و ابزار، مسئولیتِ حمایت از گروه را برعهده بگیرند. ۳ – از طریق تولید مثل هر چه بیشتر، تدوم بقا و حتی افزایش اعضای گروه را تضمین کنند.

او معتقد است ترشح فراوانِ هورمون تستاسترون در بدن مردان از طرفی به آنها جسارت لازم برای دفاع تا سر حد مرگ در برابر دشمنان و حیوانات درنده را می داد و از طرف دیگر به خاطر فیزیک درشت تر و چابک تر، حفاظت از گروه برای شان طبیعی تر و میسرتر می گشت.

از دید دکتر گیلمور، کشته و مجروح شدن مردان به این دلیل بی اهمیت بود چون دانه های حیاتی هر مرد ( اسپرم) گاهی تعدادش به میلیاردها هم می رسید. « ساده و در دسترس بودن» کپی کروموزومی مردان، رابطه مستقیمی با از خودگذشتگی مردان برای حفاظت جامعه انسانی داشت. اجتماعات انسانی هیچوقت از نظر مقدار تولید مثل در مضیقه نبود چون برای هر قبیلهِ صدمه دیده از جنگ با همسایه ها و حیوانات مرگ و میر ناشی از امراض، فقط وجود چند مرد باقیمانده کافی بود تا بقای تمام گروه تداوم یابد.

این واقعیت که هر مرد هم تا آخرین لحظه عمر خود قادر به تولید مثل است به بی بهایی جانِِ مردان درطول تاریخ بدل شد. این واقعیت در تضاد پر رنگی با زن و محدودیت قطعی اش در تخمک گذاری یک بار در ماه قرار می گیرد. برای همین از دست دادن یک زن، ضربه سنگین تری را بر گروه ایجاد می کرد تا کشته و مجروح شدن مردان بیشمار …

و اما مردان به عنوان حامیان جامعه

شکار از اولین تولیدات جهت دار مردان بوده است که هم به قدرت فیزیکی، تحمل دشواری ها، کنترل احساسات و حتی ابتکار و حتی الهام، نیاز داشت.  شکار در اساس خود نوعی تمرین و آمادگی برای جنگیدن بهتر بود که مرد محافظ جامعه مسئولش بود

مردانی که تهیه کننده مواد مورد نیاز جمع بودند می بایست قبل از هر چیز از برکت مستقل و مختار بودن بهره ببرند. هدیه ایی که در ازای داشتن آن، می بایست به صورت مختار، بخش اصلی شکار یا مواد به چنگ آمده از گروه های دیگر را با قبیله خود سهیم گردند.

مردان از همان ابتدا آزادتر و با تجربه تر شدند چون به خاطر شکار، طی مسافت های طوانی و دور بودن از فرزندان، برای شان میسر بود در حالی که زنان به دلیل وابستگی و احتیاجِ کودکان، قدرت مانور و جابجایی شان کمتر بود. مردان در ضمن فیزیک قوی تری داشتند و همانطور که در بخش اول مطرح شد برنگشتن شان به محیط آشنا و همیشگی، قبیله و تداومش را به مخاطره نمی افکند.

مجموعه ایی از خصوصیات، مردان را از کودکی وا می داشت که با تمام وجود حس رقابت و برتری طلبی و زیاده خواهی در آنها شکوفا گردد. این همه صفاتی بود که بر تولید و قدرت و حتی اختراع و دانش اجتماع بشری می افزود. تنها نقیصه این شیوه این بود که به هر ترتیبی که شکل گرفت منجر به رشد و قدرت بی حد و حصر مردان شد و زنان به استقلال، هویت پذیری و شخصیتِ بلندپرواز و زیاده خواه داشتن کمتر دست یافتند.

سه هویت مردانه در طول تاریخ

بخش اول

The 3 P’s of Manhood: provide by Brett

http://www.artofmanliness.com/2014/03/19/the-3-ps-of-manhood-provide/

Part II – Procreate

http://nirc.nanzan-u.ac.jp/nfile/1709

 

More from ترجمه ونداد زمانی
نظر یک فیلسوف در باره ربات بودن بشر
می گویند «دانیل دننت» از بحث انگیزترین فیلسوف دنیای غرب است. دیدگاه...
Read More