
مدتها است که آدمهای دهاتی ربطی به محل زندگی شون ندارن. آدمهای با ذهن روستایی همه جا هستن حتی تو شهرهای بزرگ، حتی بین مهاجرین به غرب.
اما متاسفانه چون کلمه مناسب برای شخصیت، تفکر و اخلاق روستایی در فارسی وجود نداره، وقتی یک فرد یا یک رفتار رو دهاتی می نامیم سریع به بی احترامی نسبت به ساکنین روستاها منجر می شه.
البته شکی نیست که ریشه ذهن و رفتار روستایی مربوط است به معیشت کشاورزی. شیوه ایی از زیستن بود که تا همین صد سال پیش شامل نحوه زندگی اکثریت بشر می شد. اخلاق و منطق و مقیاس یک آدم دهاتی امروزی به این دلیل به شیوه زندگی سنتی کشاورزی ربط دارد چون دنیا را دوگانه می بیند.
دنیای کشاورزی دنیای کشت و برداشت بود و برای همین همه تعریفها و تصمیم ها و ارزشها در ذهن دهاتی، دوئیتی است نظیر شب و روز – کشت و برداشت – خدا و شیطان – مومن و کافر – خودی و غریبه – فاحشه و فرشته – زشت و زیبا – بد و خوب – خلق و ضد خلق و …
آدم دهاتی بقال صفت است و دنیای معادلات اقتصادی اش شدیدا محدود و محلی است. ریسک نمی کند. بلندپروازی ندارد. خرافات نقش مهمی در زندگی اش دارد. توطيه آمیز دیدن روابط علت و معلول، خیلی فراگیر است. پدیده ها و اتفاقات و اخلاقیات جدید همیشه برایش مشکوک است.
ذهن روستایی هر کجا باشد و هر قدر تحصیلات داشته باشد از واکس می ترسد. از آزادی و استقلال زنان هراس دارد. از همه بدتر یک دهاتی به معنای امروزی به کسانی اطلاق می شود که زیاد قادر به درک وطن و دلبستگی ملی نیست. به ایده ها و مذاهبی نزدیک می شود که حذف وطن و ملی گرایی در ان اصل است.
برای بهروزی اجتماع مدام دنبال یک راهنما و شبان می گردند. یا خودشان را مرشد و راهنمای خلق می بینند. در واقعیت آنها به نوعی پدر قدرتمند یا نوعی قهرمان پر قدرت و یا مردی با نشانه های متصل به مذهب ایمان می آورند… چون آنها راه حل را در یافتن ناجی می بینند.
یک ذهن دهاتی شدیدا به دمکراسی و حق رای فردی برای انتخاب مدیران جامعه بی اعتماد است. کلا به حرمت شخصی و حقوق فردی و حتی بهداشت فردی بهای زیاد نمی دهد. برای یک دهاتی صفت، منافع خانواده و فامیل مهمترین اصل زندگی است. او حتی اگر آشکارا ببیند جامعه در حال نابودی است باز هم فکر و ذکرش بیرون بردن گلیم خانواده از ورشکستگی عمومی است.
