اودکلن‌های من و دلخوشی‌های کوچک

این روزها که شرایط اقتصادی همه ما رو جان به لب کرده و زندگی ها کم رمق و بی رنگ شده خیلی مهمه به هر تدبیری شده برای خودمون کارهای با حال کوچک و کم هزینه انجام بدیم.

از هجده سالگی که دستم توی جیب خودم رفت وآقای خودم شدم سعی می‌کردم اودکلنهایی مثل derrick و Charlie رو با پولهای ناچیزم خریداری بکنم. وضعم که بهتر شد کنار اون ادکلنها از عطرهای دیگری هم استفاده کردم مثل پورانهوم… میگفتن ادکلن محبوب شاه بود با بوی تلخ و سرد که البته برای جنوب خوب نیست و ماندگاری در شرجی هوا نداره.

با این شرایط و قیمتها، اودکلنهای خوب، قیمتش بالای دو میلیون تومانه. مثلا اودکلن جوپ قرمزی که توی تصویر میبینید من از دوازده هزار تومان خریدم تا پارسال که حدود سیصد و پنجاه تومان شده بود.

شخصا معتقدم با عطرها میشه به عمق خاطرات تلخ و شیرین غوطه ور شد. از اون عطرها با قیمت هایی که می شد قدیما خرید چند تایی مونده مثل عطر تامفورد که یادآور یک اتفاق خوب بود وقتی که در اوج فقر و تنگدستی، ستاره اقبال من هم درخشید. زمانی که یک ورشکسته کامل اقتصادی بودم یک روز صبح با یک تلفن و پیشنهاد یک پروژه کار، زندگی من روی ریل خودش بازگشت.

هر وقت تامفورد مصرف میکنم انگار به خودم نوید روزهای خوب رو میدم. به خودم میگم که بازم روزهای خوب در لحظه ای که انتظارش رو نداری میاد و تو رو در بغل میگیره . تامفورد برام قوت قلبه.

اودکلن های خوب دیگری هم هست که هر کدوم باعث می شوند برگردم به لحظات خوب زندگی…مثل هپی کلینیک، لاکوست نقره ای، پولو رالف که انصافا بی نظیره.

میخوام بگم تا جایی که ممکنه نگذاریم علایق و دارایی های ذهنی و روحی مون در این شرایط محو بشه. درسته که قدرت خریدمون خیلی پایین اومده و نمیتونیم مثل گذشته زندگی کنیم ولی تا جایی که ممکنه علایق کوچک شخصی مون رو حفظ کنیم.

انسانی که گذشته خودش رو فراموش کنه و دنبال رویاها و آرزوهاش نباشه، به مرور زمان تبدیل میشه به انسانی بی مسئولیت و منفعل. فقر ممکنه هر کدوم از ما رو افسرده کنه. برای همین باید تا جایی که ممکنه برای خودمون دلخوشی درست کنیم.

More from حمید علیزاده
زندگی با دو چشم ملامتگر
رانندگی میکردم که به یکباره ماشین مقابل ترمز گرفت و من هم...
Read More