فروید از جمله متفکرینی بود که از اوائل جنگ جهانی اول بر این حقیقت تاکید کرد که بشر وقتی در یک مجموعه بزرگتر اجتماعی قرار می گیرد با وجود همه شعور تمدنی، به طور تقریبا کورکورانه به رفتار بسیار بدوی و خشن مربوط به دوران باستانی تمایل پی می کند.
او دولت های بزرگ در سرزمین های پیشرفته را در ایجاد نفرت عمومی بین انسانها مسئول دانست. به نظر او توسعه صنعتی بشر قرن بیستم نفرت و مخالفت بین ملت ها را از همیشه خطرناکتر کرده است. در بحبوحه جنگ جهانی اول و سال های بعد از آن، فروید و بخشی از متفکرین علمی و فرهنگی جهان ضمن تماس و گفتگو با هم توانستند اعلامیه مشترکی بنویسند که اصل و اساس نظامی گری و سرباز گیری در اجتماعات بشری را ضد انسانی تشخیص دهند.
بیش از 80 سال از این اعلامیه جهانی در مخالفت با نظامی گری می گذرد ولی هنوز بخش بزرگی از کشورهای روی زمین ارتش و سرباز گیری به انواع مختلف را در قانون کشوری شان حفظ کرده اند.
با وجود آنکه دنیا در بسیاری از زمینه های علمی و فرهنگی توسعه یافته است ولی همچنان خطر جنگ بین ملت ها وجود دارد. کشورهای بزرگ صنعتی همچنان بزرگترین تولید و صادر کننده تولیدات نظامی هستند و و بحران و بهانه های واقعی نفرت بشر از همدیگر بویژه در مناطق توسعه نیافته به قوت خود باقی است.
خواندن دوباره این اعلامیه به خوبی نشان می دهد که که چرا با هشیاری تمام هدف این رهنمودها، تاثیر مهیب سیستم نظامی گری و سربازگیری دولت های جهان است.
به نام انسانیت
برای سعادت همه شهروندان غیر نظامی که در خطر جنایت جنگی هستند، بخصوص زنان و کودکان، و برای خاطر مادر طبیعت که زخم خورده مانورهای نظامی و جنگها است.
ما امضا کنندگان تقاضای برچیده شدن خدمت سربازی به عنوان یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین گامها برای خلع سلاح عمومی را داریم.
ما پیام انسان گرایان قرن بیستمی را به یاد میآوریم:
«این باور ماست که ارتش با سیستم نظام وظیفه اجباری و لشکرهای انبوه از افسرها یک خطر سنگین برای صلح میباشد. خدمت سربازی اجباری شامل یک نظام تخریب شخصیت انسانی و ازبین برنده آزادی میباشد. زندگی پادگانی، آموزشهای نظامی، اطاعت کورکورانه از فرمانهای نظامی بدون توجه به احمقانه و غیر منصفانه بودنشان، و آموزشهای نظامی برای قتل عام، به گور سپارنده احترام فردی، دموکراسی و حیات انسان است. این تحقیر شرافت یک انسان است که مجبور شود از جان خود دست بشوید و یا برخلاف میلش جان دیگری را بگیرد یا بدون باور به عدالت در رفتارش کاری را انجام دهد. حکومتی که به خود حق میدهد شهروندانش را مجبور به جنگ رفتن کند، در دوران صلح نیز هرگز به ارزش زندگی شهروندانش و سعادت زندگی آنان توجهی نمیکند. علاوه بر این، با سربازگیری اجباری روح خشونت طلبی در جان مردان در تاثیرپذیرترین سن آنان ریشه میدواند. در آموزشهای نظامی برای جنگ، مردان جوان به مرور جنگ را اجتناب ناپذیر و حتی مطلوب میانگارند.»
«خدمت سربازی شخصیت فردی افراد را به سمت نظامیگری سوق میدهد و این شکلی از بردگی است. اینکه برخی ملتها این سیستم را تحمل میکنند یک نشانه دیگر از اثر ناتوان کننده این سیستم میباشد. آموزش نظامی هنر کشتار را به جسم و جان انسانها میآموزد. آموزش نظامی آموزش جنگ است و بقای روح جنگ را تداوم میبخشد و مانع ایجاد میل به صلح میشود.
بدین سان ما همه انسانها را تشویق مینمائیم که خود را از سیستم نظامیگری رها کنند و روشهای مقاومت غیر خشونت آمیز را در راستای افکار ماهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ درخواست نمایند. همانگونه که آنها خواستند: نرفتن به خدمت نظامی (توسط سربازان اجباری و سربازان حرفهای)، نافرمانی مدنی، مقاومت در برابر هزینه مالیات جنگ، عدم همکاری با تحقیقات نظامی، تولیدات نظامی و تجارت اسلحه.
در عصر جنگ الکترونیک و دستکاری رسانهها بر طبق وجدانمان نمیتوانیم منکر مسئولیت خود برای کنش به موقع شویم. اکنون زمان آن است که ذهنمان و اجتماعمان را از نظامیگری بزدائیم تا بر ضد جنگ و هر آمادگی برای آن سخن بگوئیم.
اکنون زمان کنش است. اکنون زمان خلاقیت و زندگی در راهی است که جان دیگران را نجات دهد.
آلبرت انیشتین، زیگموند فروید، گاندی، رومان رولاند، برتراند راسل، تاگور، توماس مان و دهها نویسنده و متفکر نیمه اول قرن بیستم
MANIFESTO AGAINST CONSCRIPTION AND THE MILITARY SYSTEM
http://www.themanifesto.info/manifesto.htm
Sigmund Freud – Thoughts for the Times on War and Death (1915)
http://www.panarchy.org/freud/war.1915.html