به نظر می رسد Sloane Crosley جزو زنان شاد و مستقلی است که هر کاری دل شان می خواهند می کنند. او چند ماه مانده به تولد سی سالگیاش، به شکل کاملاً تصادفی انگشت خود را روی نقشه جهان میگذارد تا قرعه به نام محلی بیفتد که به آنجا سفر کند. قرعه به نام لیسبون میافتد
ماجراجوییهای جالب این زن جوان که بدون هیچ غم و غصه و وابستگی به خانواده و یا حتی مشکل مالی به سفر میرود تمثیلی است از مزیتهایی که زنان نسل جدید در زندگی مستقل خود برخوردار هستند. اما نوشته بسیار واقعبینانه و دور از خودفریبی خانم کروزلی بیش از هر چیز حکایت از این دارد که وضع به آن صورتی که ابراز می شود نیست.
سفر فیالبداهه وی به شهری اروپایی و پرسه زدن در کوچههای تنگ و کلیساها و قصرهای زیبا، به گفته خانم کروزلی: «در مجموع تجربه و خاطره شادی بود ولی در گشت و گذارهای روزانه، احساس تنهایی شدیدی به سراغم آمده بودم». در حقیقت « پناه بردن به هتل کوچک محل اقامت و تماشای فیلم سکسی در تنهایی، بخش غمگینانه و لاجرمی از آن بود.»
شیوه روایت ساده و صمیمی کتاب وی « عجبا! سی ساله شدم» سبکی از خاطرهنویسی است که توانسته درونیترین امیال و احساسات زنان مجرد امروزی در شهرهای بزرگ را بنویسد. کتابهای خاطرات جدید بر خلاف موج قبلی «زندگینامهنویسی»، به دنبال شوکه کردن و تهییج احساسات نیستند. قهرمانان زن این یادداشتهای خصوصی از تلاش خستگیناپذیرشان برای دستیابی به سکس آزاد و مواد مخدر و حتی معتاد شدن نمیگویند.
کتاب خاطرات او، نشانگر شرایط جدیدِ زندگی است که به زنانِ نسل کنونی تحمیل شده است. در لابلای نوشته هایش، بیش از هر چیز سایههای غمگینِ نوعی سردرگرمی را میتوان مشاهده کرد. از نظر«هلن اندرو»، یکی دیگر از نویسندگان موج جدید خاطره نویسی: «زنان موفق جامعه معاصر میدانند و با قدرت تمام نشان دادهاند که چه کارهایی میتوانند انجام دهند ولی متاسفانه هنوز نمیدانند چه میخواهند.»
http://articles.latimes.com/2010/jun/13/entertainment/la-ca-sloane-crosley-20100613
منبع عکس
http://www.brennancavanaugh.com/index.php#mi=2&pt=1&pi=10000&s=14&p=0&a=0&at=0