یکی از عمومی ترین شیوه ها در دوران بی برنامگی و بحران اقتصادی، سرازیر شدن سرمایه ها، تخصص ها و و رفتارها به سمت اقتصاد دلالی با ریسک بالا است.
اقتصادی مبتنی بر ریسک به خاطر ایجاد سودهای کلان و کوتاه مدت، خیلی سریع توسط اقشاری که حتی تحمل ریسک ندارد نیز مورد تقلید قرار می گیرد.
خرید و فروش متناوب طلا، زمین، ارز، سهام و سود بانکی حتی قبر پیش فروش شده، جزو اعمالی می شوند که قرار اصلی اش ایجاد سود سریع دلالی است.
اگر به افزایش جرائم کوچک، کشیدن چک های بی محل، دزدی ها و کلاهبرداری ها، و بخصوص اقتصاد مواد مخدر نگاهی بیاندازیم می بینیم که هر چه اقشار کم درآمدتر می شوند ریسک های شان خطرناک تر می شوند. دهها هزار فروشنده مواد مخدر در زندانند و هزاران جوان به امید دستیابی به ثروت ناشی از این شگرد ناسالم اقتصادی، کارشان به چوبه های دار رسیده است.
بزرگترین لطمه معیشت دلالی، سقوط اخلاق در جامعه است. چون دوستی، تعهد، وفا و حتی زناشویی نیز کاسبکارانه و ریسک پذیرتر می شود و درصد طلاق و خیانت افزایش می یابد.
در این وضعیت، هیچکس انگار قرار نیست به دیگری رحم کند. خیلی از افراد راهی نمی یابند جز سرکیسه کردن جیب های همدیگر… جامعه تبدیل می شود به یک بازار سیاه بزرگ.
در این نوع جوامع، معمولا حکومتی ها به خاطر تسلط شان بر منابع طبیعی، زمینه ساز گسترش اقتصاد رانت و دلالی از طریق ریسک بالا و سود بالا هستند.
به یکباره همه جامعه فکر می کند که اگر خودش « زرنگ» نباشد سریع بلعیده می شود.