چرا فلسفه باید شبیه موسیقی پاپ شود

موسیقی پاپ یا ترانه های شهری از حدود ۶۰ سال پیش به سرعت، دنیا را به تسخیر خود در آورد. فیلسوف سویسی آلن دباتن معتقد است فلسفه باید از موسیقی پاپ بیاموزد و شگردهای جذب قلب بشر را از آن یاد بگیرد. او برای این منظور سعی کرده است خصوصیات مهم و جالب موسیقی پاپ را شناسایی کند:

۱-  افسونگری

ترانه های زیادی شهرت جهانی می یابند و همگی شان بدون استثنا قادر به افسونِ شنونده های خود هستند. موسقی پاپ فریبنده ترین اتفاق هنری است که تمدن بشر تاکنون با آن روبرو شده است. مومنینش از همه مذاهب بشری بیشتر هستند.  

۲ – سریع و کوتاه

موسیقی پاپ فهمیده است همه ما زندگی شلوغی داریم و وقت زیادی برای توجه و تمرکز نداریم. برای همین همه هنرش را در سه دقیقه به نمایش می گذارد. 

۳- سادگی

موسیقی پاپ نمی ترسد از اینکه ساده باشد. فضل فروشی نمی کند. می داند که انسانها محتاج و نیازمند و افسرده و درگیر مشکلات هستند. برای همین امید می دهد. قول های خوب برای بازگشت و پیدا کردن عشق می دهد و عاطفه ترسیده و بی اعتماد شده ما را پرو بال می بخشد. موسقی پاپ با سادگی اش به عاطفه بشر، تلنگر می زند.      

۴- تقسیم کار 

موسیقی پاپ قدرتمند است چون عین زندگی به تقسیم کار و اهمیت متفاوت هر فرد بها می دهد. برای همین خواننده همیشه مهمتر از اعضای دیگر گروه است.

۵ – زیبایی

موسیقی پاپ استاد کنار هم قرار دادن همه جذابیت ها است. معمولا هنرمندانش زنان و مردان زیبایی هستند با صداهای زیبا و اشارات و ادهای جالب، جذابیت را راحت و خودمانی به رخ ما می کشند .

موسیقی پاپ با وجود قدرت بیکرانی که دارد متاسفانه آنقدر بلندپرواز و دور اندیش نیست که مثل یک پیغمبر یا رهبر سیاسی یا فیلسوف، از آینده و ایده های بزرگ بگوید. فیلسوفان اگر بتوانند از تکنیک های موسیقی پاپ استفاده کنند قادر خواهند بود بر قدرت تفکر بشر بیفزایند.

 

 

Why Philosophy Should Become More Like Pop Music

Image source

NPR

More from ترجمه‌ی محمد رادفر
در باره داروهای افسردگی
تا مدتها این ادعا وجود داشت که افسردگی یک بیماری لوکس و...
Read More