اضطراب هیچوقت از بین نمی‌رود


اضطراب هیچوقت از بین نمیرود. هر ساقه اش را قطع کنیم دوباره از یک گوشه دیگر زندگی، جوانه می زند. ترس از مرگ عزیزان، مشکلات اقتصادی، شکسته شدن قلب و هر حادثه شوم و بدی که می شود حدس زد.

فیلسوف قرن هفدهم «جان لاک» می گوید ما ترکیبی هستیم از نگرانی و ترس های که مدام به ما اضافه می شود.

بهتر است بپذیریم که زندگی مثل یک خانه شنی است که بر روی ساحل یک دریای طوفانی بنا شده و برای همین، هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. این بی اطلاعی از سرانجام، اصل و اساسِ اضطرابی است که همیشه داریم.

شاید برای بعضی افراد که اضطراب زندگی شان را کاملا مختل می کند تجویز دارو ضروری است.

اما تشویش و ترس از اتفاقات ناگوار، در حقیقت مدرسهِ زندگی است. ما باید به آگاهی کامل از ترس های مان برسیم. کنجکاوشان باشیم. اضطراب فرصتی است برای گفتگوی خودمان با وجدان و شعور مان…

اضطراب به ما کمک می کند از یک انسانی که هیچ تخصصی در اداره زندگی نداریم تبدیل به افرادی شویم که با مهارت های لازم، زندگی غیرقابل پیشبینی را در حد ممکن اداره کنیم.

اگر بپذیریم دنیا هیچ مسیر مشخصی ندارد و از همه مهمتر هیچ توقع مشخصی هم قابل پیش بینی نیست ما به یک رهایی توام با تشویش می رسیم.

ما فقط یک اضطراب داریم و آن ترس از مرگ خودمان است و وقتی اضطراب نداریم که دیگر نباشیم. اضطراب همسفر حیات است.

خلاصه ای از مقاله
The usefulness of dread
https://aeon.co/essays/dread-accompanies-me-through-life-but-it-is-not-without-consolation

Image source

https://www.mandfhealth.co.uk/

More from سعید داورپناه
فرهنگ های متفاوت ناشی از عفونت های متفاوت
دو دانشمند امریکایی بیش از 10 سال است که قدم به قدم،...
Read More