ما چه تفاوتی از نظر فعالیت جنسی با سایر حیوانات داریم؟

sex at down

ما چه تفاوتی از نظر فعالیت جنسی با سایر حیوانات داریم؟

بر عکس تصویری که از انسان «شریف» دارید تقریباً همه حیوانات روی زمین فقط برای تولید مثل فعالیت جنسی دارند ولی این بشر و پسر عمو‌هایش بونوبوها هستند که به هزاران دلیل مختلف به رابطه جنسی تمایل پیدا می‌کنند. ما سکس داریم چون لذت‌بخش است، ما سکس داریم تا پیوند عاطفی مان با دیگری محکمتر شود. ما سکس داریم چون می‌خواهیم احساس غرور کنیم. ما برای پایان دادن به دعواهای قبیلگی، تضمین پیمان صلح، افزایش اعتماد در شراکت اقتصادی، گسترش مذاهب، رقابت، حسادت، کنجکاوی و در موارد بسیار نادری نیز برای بچه‌دار شدن به رابطه جنسی متوسل می‌شویم.

تازه همه ماجرا و صرف وقت و انرژی به لحظات مربوط به رابطه جنسی محدود نمی‌شود؛ جنون جنسی ما، در سایر مواقعی که سکس نداریم درگیر تخیل‌ورزی، برنامه‌ریزی برای سکس بعدی، یادآوری سکس قبلی، و دستیابی به سرگرمی‌هایی است که احساس جنسی ما را تقویت کند. تازه به غیر از آن، رمان و شعر می‌خوانیم و مد راه می‌اندازیم تا برای دیگران جذاب‌تر شویم و…

چرا رابطه زناشویی طولانی‌مدت برای بسیاری از زنان و مردان تحمل‌ناپذیر می‌شود؟

ما به عنوان یکی از موجودات رسته پستانداران، تحول بیولوژیک خود را مدیون نوجویی و تنوع‌طلبی جنسی هستیم. مسئله مهمی که در علم ژنتیک کشف شده، این است که گرایش به شریک جدید (کولریج اِفکت) و بی‌میلی به شریک جنسی آشنا (وِسترمارک اِفکت) باعث شد تا بشر بر خلاف سایر حیوانات اجتماعی، از زناشویی فامیلی بین اعضای خانواده فاصله بگیرد.

این تحول بیولوژیک انگیزه‌بخش شجاعت اجداد اولیه ما شد تا از قبیله‌های بسیار کوچک فامیل خود جدا شوند و در پی یافتن شریک جنسی جدید، به قبیله و خانواده جدید بپیوندد. این تنوع جنسی به افزایش قابلیت ژن در نسل‌های بعدی انجامید و به خودی خود همچون پرتاب سنگی در مرداب حیوانی اولیه، که مادر با پسرش می‌خوابید و پدر با دختر و خواهران با برادرانشان، باعث به وجود آمدن موج سالم‌تری از انسان به معنای دقیق کلمه شده است. به تعبیر علمی، این اخلاقی‌ترین تحولی بود که ما را از سایر جانوران متمایز کرد.

حتی اگر ما به شکل طبیعی در فعالیت جنسی تنوع‌طلبی داریم، این سوال پیش می‌آید که چون موجودی عاقل و دارای وجدان هستیم، چه اشکالی دارد که در طول زندگی به یک شریک جنسی وفادار باشیم؟

هیچ اشکالی در این انتخاب نیست، البته اگر به این نکته واقف باشید که تصمیم و رفتار شما با مسیر تحول تکاملی تان همخوانی ندارد. برای مثال، شاید با رضایت کامل به درخواست یک شغل شب‌کار جواب مثبت بدهید، ولی باید متوجه باشید که سیستم خواب و بیداری شما کاملاً به هم می‌ریزد و خطر بیماری‌هایی نظیر نارسایی‌های قلبی، بیماری‌های گوارشی و حتی سرطان، در شما افزایش می‌یابد. شما می‌توانید تصمیم بگیرید که کفش تنگ بپوشید، و هر روز در رژیم غذاییتان ساندویچ‌های چرب و بستنی وجود داشته باشد. ما حتی می‌توانیم در تمام عمرمان باکره بمانیم و یا تمام زندگیمان را با یک نفر به سر ببریم، به شرطی که از تاثیرات انتخاب خود و تعارض و تناقض آن با نحوه وجودیمان آگاه باشیم.

چرا مردان میانسال  و مسن تن به هر دردسری می‌دهند تا به زنان خیلی جوان‌تر برسند؟

این نگرانی و جستجو، رابطه مستقیم با نقش هورمون جنسی (تستسترون) در مردان سنین بالا دارد. اوج برخورداری از هورمون جنسی در مردان در ۲۰ سالگی است و از آن پس، همراه با کم شدن آرام و مداوم هورمون فوق، میل زندگی و انرژی، آرزو‌ها و شادابی مردان نیز فروکش می‌کند. پایین آمدن تستسترون در مردان، رابطه دقیقی با افزایش یأس و افسردگی، حمله قلبی و بی‌خوابی‌ دارد.

یکی از مهم‌ترین شگرد‌ها برای بالا بردن میزان هورمون جنسی در بدن مردان، آشنایی با یک زن جدید است. یک محقق در تحقیقاتش ثبت کرده است که یک گفت‌و‌گوی کوتاه با یک زن جذاب غریبه، در ظرف چند دقیقه حدود ۱۴ درصد بر مقدار هورمون جنسی مرد می‌افزاید. ما در کتاب خود نشان می‌دهیم که چرا مردان می‌انسال و حتی پیر، بعد از آشنایی و تمدید رابطه با زنی جوان، احساسات ناشی از افزایش هورمون خود را با عشق اشتباه می‌گیرند و تن به انتخاب جدیدی می‌دهند که عواقب ناگواری برای زندگی زناشویی و عزیزانشان خواهد داشت.

اگر تک‌همسری طبیعی نیست، پس چرا ازدواج یک نهاد زناشویی جهانی است؟

همه جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان که ازدواج را امری فراگیر در اجتماعات بشری می‌دانند، در مورد تعریف دقیق ازدواج مشکل دارند. در کتاب «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ» تلاش می‌کنیم توضیح دهیم که جوامعی هم هستند که زوج ازدواج‌ کرده توقعی برای مقید بودن به رابطه محدود جنسی، تبادل و اشتراک دارایی، حتی وظایف بچه‌داری ندارند ولی با این حال، مردم‌شناسان از کلمه ازدواج برای نام بردن این نهاد اجتماعی استفاده می‌کنند

پس در این میان عشق چه نقشی دارد؟

اغلب مردم با هم ازدواج می‌کنند می‌گویند عاشق همدیگر شده‌اند که صد البته حقیقتی موقت بیش نیست. ما به جای آنکه از احساس زیبایِ عشق لذت ببریم، آن را در نهاد زناشویی به قراردادی ابدی تبدیل می‌کنیم. به گفته گوته، شاعر آلمانی: «عشق یک ایده‌آل است و ازدواج یک واقعیت، مغلطه بین ایده و واقعیت چیزی جز عذاب در بر نخواهد داشت.»

قابلیت عشق‌ورزی شاید مهم‌ترین مشخصه انسانی ما باشد. در حقیقت، اغلب انسان‌شناسان به رابطه مشترک و درازمدت بین یک جفت حتی در بی‌بند و بار‌ترین جوامع انسانی نیز شهادت می‌دهند. اما کتاب ما بر روی تکامل جنسی بشر تمرکز دارد و به تحولات احساسی بشر نمی‌پردازد. باز هم تکرار می‌کنیم؛ گرایشی که همواره در تلاش است عشق را با سکس یکی بداند، فرجام تلخ و و پر دردسری خواهد داشت.

اگر نظریه اصلی شما درست است پس چرا حتی اکثر جوامع صنعتی (حداقل به شکل رسمی)، فعالیت‌های جنسی خارج از ازدواج را منع می‌کنند؟

تقریباً غیرممکن است که بتوانیم تفاوت عظیم بین دنیای ماقبل کشاورزی و جامعه معاصر را درک کنیم. انسان‌شناسان معتقدند که جوامع بیابانگرد و شکارچی انسانی بر اساس ضرورت زندگیشان در یک حالت «مساوات‌جویانه» زندگی می‌کردند.

اصلاً برای عده‌ای کوچ‌نشین با تولید بخور و نمیر، امکان تملک شخصی میسر نبود. به همین خاطر، همه ارزش‌های اخلاقی و حتی مذاهب بدوی شان با اصرار فراوان آنها را تشویق به همکاری، مشارکت در تهیه مصرف غذا، دفاع و تدارک پناهگاه جمعی و نگه‌داری از بچه‌ها می‌کردند. با رشد و تکامل بهره‌وری از گیاهان و تولید کشاورزی، از ده هزار سال پیش به این‌سو، مالکیت شخصی به امری مهم و حیاتی تبدیل شد.

خانواده‌‌ها، زمین‌ها را به تسخیر خود درآوردند و همگی، همت خود را معطوف آن کردند تا ثروت و دارایی اضافی را در درون خانواده خود نگه دارند. از آن به بعد، نقش ارث و بالطبع ضرورت کنترل فعالیت‌های جنسی همسر و یا همسران به درون ارزش‌های اخلاقی راه یافت. مردان برای ضمانت و پایداریِ درآمد انباشته‌شده و انتقال آن به فرزندان، هر لحظه قوانین سخت‌تری را برای زنان اعمال کردند تا مطمئن شوند که اموال شان به فرزندان حقیقی شان می‌رسد. نشانه‌های مخوف از تنبیه مرگبار زنان هنوز در بعضی از مذاهب به چشم می‌خورد.

بنابراین، شما پیشنهاد می‌کنید همه باید در یک رابطه آزاد جنسی به سر ببرند و اصلاً در دام ازدواج نیفتند؟

بدون شک نه، ما هیچ پیشنهادی جز دانش و دانستن نداریم. ما حتی نمی‌دانیم این دانسته‌های مستند چه کاربردی در زندگی شخصی خودمان خواهد داشت. ما امیدواریم نوشتن کتابِ «ریشه‌های سکس در ماقبل تاریخ»، دامنه بحث درباره موقعیت جنسی بشر را کمی گسترش دهد تا مردم به واقعیت‌های علمی «بشر بودن» توجه و دقت بیشتری داشته باشند. امید و انگیزه اصلی ما این است که بتوانیم به مردم نشان دهیم می‌توانند تکیه کمتری به اسطوره‌ها و داستان‌های مذهبی و فرهنگی داشته باشند.

ما تبلیغ چند همسری ، ازدواج ازاد و روابط سکسی مشترک را در دستور کار خودمان ندادیم. بنابراین، واکنش افراد یا زوج‌ها به اطلاعاتی که ما در کتاب خود گردآوری‌ کرده‌ایم، کاملاً به خودشان بستگی دارد. نمونه مشخص آن تعهد زناشویی است که خودمان داریم.

 Christopher Ryan، Ph. D. & Cacilda Jethá، M. D.، Sex at Dawn: The Prehistoric Origins of Modern Sexuality

http://www.sexatdawn.com/page1/page15/page15.html

http://bookclubs.barnesandnoble.com/t5/Unabashedly-Bookish-The-BN/Sex-at-Dawn-Is-Monogamy-a-Lie-Against-Human-Nature/ba-p/553980

Image source
Robert Chaen

More from ترجمه ونداد زمانی
بشر از ابتدا فقط دو راه در پیش رو داشت
بخشی از مصاحبه مجله اکونومیست با « ساتوشی کانازاوا» محقق مدرسه مدیریت اقتصاد...
Read More