مادر در فرهنگ ایرانی، یا شاید فرهنگهای دیگر، اعتبار ویژهای دارد. با خصوصیات مثل مظلومیت و معصومیت شناخته میشود. هر چهقدر واژهی کلی «زن» در فرهنگ سنتی بارِ منفی دارد و عموما به عنوان سوژهای جنسی به یاد میآید، “«مادر» از هر گزند و خطایی مبراست. از باارزشترین قسم ایرانیان «به جان مادرم»، بگیرید تا ماشیننوشتها و خالکوبیهایی چون «سلطان غم مادر». از فیلم سینمایی مادر به کارگردانی علی حاتمی تا شعرهای معروف ابوالقاسم حالت و پروین اعتصامی. همه و همه مادر را جایگاه برتر نشاندهاند. در نماد مذهبی نیز، بهشت زیر پای مادران است.
الهام چرخنده به عنوان یک زن و البته مادر، شخصیت جدید و خاصی در عرصه بروز همزمان زن بازیگرِ و مادر محجبه را یکجا در خود دارد. با آنکه این زن / مادر و شیوه شهرت فرصت طلبانه اش در جامعه زیاد مطبوع نیست ولی در نوع خود نوعی ابراز وجود است که معمولا قابل تحمل نیست بویژه برای لایه های از اجتماع که تغییر شخصیت آدم ها را نمی تواند بپذیرد و نمی تواند ببخشد.
این اواخر خانم چرخنده، وقتی که در حین یکی از سخنرانی هایش مورد توهین مستقیم یک دانشجو قرار می گیرد بلافاصله لقبی که به او داده می شود را به مادر همان دانشجو حواله می دهد. او البته در مصاحبه تلویزیونی اش مثل همیشه سعی کرده است به شیوه همیشگی اش، ماجرا را توجیه کند ولی کل قضیه و حتی وسیع تر از آن، همه اتفاقات این زن پرانرژی و دیده شدنش در ملا عام به عنوان زن / مادر، توانسته است تصویر عمومی و قدیمی مادر را ناخواسته تغییر دهد.
احساسیترین لحظات مصاحبه جدیدش وقتی رقم خورد که دربارهی کتک خوردن مادرش حرف میزد یا خود در جایگاه مادری رنجکشیده مینشست. اما استفاده از کلیشهی محبوب و محترم بودن مادر در زبان و کلام الهام چرخنده شکست خورد. چرخنده ناخواسته از «اسطورهی مادر» تقدسزدایی کرد.
این اتفاق ناگزیر یک خوبی دارد. اسطورهی مادر، اسطورهی ناقصی است. یک اسطورهی فراجنسیتی است. اسطورهی مادر نمادی معنوی است که ظلم را تاب میآورد و دم نمیزند. معصوم است. با صبوری و بردباری شناخته میشود. به لذتهای زمینی توجه ندارد و خودش را وقف دیگران میکنند. فرهنگ سنتی با تمام احترامی که برای مادر قائل است، او را از خیلی از رفتارهای مرسوم و نرمال اجتماعی منع میکند و زن را به محض رسیدن به مقام مادر بودن، در نقشِ دوم قرار میدهد. نقش دومی که باید زندگیاش را به پای فرزنداناش بریزد و خودش هیچ نصیبی از دنیا نبرد.
چرخنده البته به کاسبکارانهترین شکل و حتما به طور ناخواسته، مادر را تبدیل به وسیلهای زمینی کرد. وسیلهای که با آن میشود در دادگاه افکار عمومی فعل بد انجام شده را لاپوشانی کرد و بعد در تصویری هولناکتر و غریب برای جامعهی ایرانی، خود را مادری معرفی کرد که برای رسیدن به منفعت شخصی، فرزنداناش در موقعیتی ناهنجار قرار گرفته اند. تصویر چرخنده به عنوان زنی که میخواهد مطرح باشد و صحنهی نمایشاش را از دست ندهد حالا در نگاه مخاطب ایرانی با تصویر فرزندش که به خاطر فعالیت مادرش دو ماه است مدرسه نمیرود، کامل میشود.
سیاهی تصویری که چرخنده از مادر میسازد را میتوان به عنوان سرآغاز حضور دیگرگونهی مادر در فرهنگ عامه پذیرفت. مادری که دیگر به نام معصومیت و مظلومیت از اجتماع رانده نمیشود. از سرِ اتفاق و برای مبارزه با ظلم میتواند با نام «نسرین ستوده» و «نرگس محمدی» در اجتماع حاضر باشد. مادری که لازم نیست از زن بودناش استعفاء بدهد و از خواستههایاش چشمپوشی بکند.
مادر وجود مستقلیست که ایده و آرزو و فهم و درک دارد. شخصیت فردی دارد و ناگهان با به دنیا آوردن فرزندی، از دنیای زن بودن به دنیای بدون جنسیت مادر بودن پرت نمیشود. همین که دیگر جامعهی سنتی کسی را به صرف مادر بودن مبرا از خطا نمیداند و به کسی اجازهی پنهان شدن پشت تقدس مادر نمیدهد، میتواند آغاز حضور مادری در اجتماع باشد که زن است؛ بدون محدودیت و البته مصونیت.
https://youtu.be/N9xtKRBZB6E?t=1m58s