دنیا تشنه‌ی همکاری است

آموزگاران و پدر مادران را در مهد کودک‌های امروز ببینید: همگی‌ یک صدا به خردسالان پی‌ در پی‌ گوشزد می کنند که باید نوبت را رعایت کنند و وسایل مورد نظر خود را با همکلاسی‌ها تقسیم کنند.

این پروسه، اکثراً خلاف طبیعت بچه‌هاست ولی‌ بررسی‌ تعداد وسیعی از این کلاسها نشان می‌‌دهد که والدین و آموزگاران مصمم هستند که بچه‌ها را با روحیه همکاری و مشارکت بار آورند.

ولی‌اخبار روز را گوش می‌‌دهم عملاً می بینم دنیا، محلِ تقسیم کردن و همکاری نیست! سال گذشته تسخیرکنندگان وال استریت به دنیا اعلام کردند که یک در صد مردم دنیا بیشتر ثروتها را اندوخته و حاضر نیستند چیزی را با ۹۹ در صد دیگر که بیخانمان و بیکار شده‌اند تقسیم کنند.

آقای اوباما دست به دامان یک در صدی‌های آمریکا شد که قدری بیشتر مالیات دهند تا شاید اوضاع کشور را جمع و جور کنند، ولی‌آنها زیر بار نرفتند که نرفتند.

کشورهای شمال اروپا هم با غرولند فراوان و با لیستی طویل از شرط و شروط، بالاخره راضی‌شدند سر کیسه را قدری باز کنند و همسایه های جنوبی‌شان را با منّت بسیار از سقوط آزاد اقتصادی نجات دهند. آنهم از ترس اینکه مبادا در نتیجه سقوط دیگران، آنها هم به قعر این گرداب اقتصادی بیفتند.

در محل کار، خصوصاً در این بحران اقتصادی، همکاران اکثراً زیر آبِ یکدیگر را می‌‌زنند تا جای خود را محکم کنند. دنیای تجارت، ورزش و هنر هم بر مبنای رقابت بی‌رحمانه عمل می‌‌کند.

پس ما بچه های‌مان را برای کدام دنیا آماده می‌‌کنیم؟ آیا این تضّاد دنیای آموزشی با دنیای حقیقی‌جلوی موفقیت فرزندان‌مان را نخواهد گرفت؟ در این شکی نیست که دنیای ما دنیای ایده‌الی نیست. اخبار هر روز خبر از تداوم جنگ، تخریب، فقر و ظلم می‌‌دهد. از سوی دیگر طمع و خودخواهی قدرتمندان و ثروتمندان دنیا این وضع را پیوسته تغذیه می‌‌کند.

در این میان یا باید ناامیدی پیشه کنیم و دست از زندگی‌بکشیم و یا طمع و خودخواهی پیشه کنیم. گویی چارهایی نیست جز انکه یا در دنیای رقابتها و ثروت اندوزیها، دیگران را زیر پا له‌ کنیم تا شاید جای یکی‌از یک در صدی‌ها را بگیریم  و یا با ساده لوحی بر ایده آل‌های خود پافشاری کنیم.

امروز این افکار مرا به یاد ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی‌ و بازمانده هولوکاست می‌‌اندازد. فرانکل میگوید باید انسان را دست بالا گرفت تا بتواند تازه به پتانسیل خود در انسان بودن برسد.

از این رو دنیای ما بیشتر از پیش احتیاج به این دارد که نهادهای آموزشی، ایده آلهای انسانیت، مشارکت، همکاری و درستکاری را تاکید کنند. شاید این آموخته‌ها برای شاگردان کارهای طراز اولی در دنیای امروز دست و پا نکند و آنها را در صف قدرتمندان دنیا قرار ندهد، ولی‌شاید دانه‌های انسانیت را بالاخره به دشتی بارور برساند تا مساعدت دنیا را برای شکوفایی مشارکت و همکاری برانگیزد.

http://www.ted.com/talks/viktor_frankl_youth_in_search_of_meaning.html

More from مرجان سروش
لوس کنیم یا لوس نکنیم؟
دیروز بچه‌ها را برده بودم کلاس پاتیناژ. طبق معمول دیر بودیم و...
Read More