سلام، من دختری 25 ساله ام و از تنهایی به شدت رنج میبرم ولی وقتی کسی میاد خواستگاریم اونو رد میکنم، خواستگار از طریق معرفی میاد جلو، مشکل من این است که دلبستن برام سخته. به هیچ وجه نمی تونم نشناخته مردی رو به عنوان همسر یا دوست انتخاب کنم. برای همین سعی کردم خودم یکی رو انتخاب کنم و بهش علاقه مند بشم، معیارم هم شناخت از طرف مقابل بود، بالاخره دوستِ برادرم رو انتخاب کردم.
بهش دل بستم به شکلی که انگار سالهاست با هم رابطه عاشقانه داریم، اما این حس در خفا فقط در من ایجاد شد بدون اینکه اون چیزی بدونه، در واقع یک طرفه عاشقش شدم، موضوع رو باهاش در میون گذاشتم، اما به خاطر تعصبش منو رد کرد، می گفت نمیتونم به دوستم خیانت کنم و به خواهرش دل ببندم و ارتباط داشته باشیم.
البته همیشه از طریق یک واسطه صحبت هامونو به هم انتقال می دادیم، نه اینکه مستقیم با هم حرف بزنیم. چند بار بهش پیام دادم ولی هیچ جوابی نداد و به گفته خودش به این خاطر محل نمی گذاشت که من فراموشش کنم ولی با گذشت 5 سال هرگز نتونستم فراموشش کنم، الان نمیدونم باید چکار کنم به نظرتون خودم باهاش … مستقیم صحبت کنم؟ میترسم دوباره منو کوچیک کنه.
فرزانه عزیز
خواستگاری بدون شک یک روش سنتی و قدیمی است و در بسیاری موارد دخترها وادار می شدند با مردی که نمی شناختند و دوست نداشتند ازدواج کنند. اما همواره می شود بعضی سنت ها را با زندگی جدید تطبیق داد.
خواستگاری در شکل جدیدش می تواند شبیه پسندیدن اولیه زوج ها از همدیگر در حدِ ملاقات به صورت ناشناس ( Blind Date ) باشد. خواستگاری اگر درخواست رسمی برای یک آشنایی اولیه باشد. به شرطی که هر دو نفر، در قدم بعد از آشنایی، از حق برابر برای انتخاب برخوردار باشند.
فرزانه عزیز، در خواستگار بعدی « یک احتمالی از خوب بودن » را مد نظر قرار بده. در بین مردانی که به خواستگاری می روند افراد دوستت داشتنی و متین زیاد هستند و شاید مثل خود دخترها، ناچار می شوند از این فرصت سنتی استفاده کنند .
و اما عشق یکطرفه … خیلی خوب است که خودت عشقت را انتخاب کردی. حالا که به مدت 5 سال بدون اجازه طرف مقابل، در دل خود به خواستگاری اش رفتی پس از جواب رد شنیدن ناراحت نشو و یکبار دیگر به دوستِ برادرت درخواست آشنای بده. فکر کن که می روی به خواستگاری اش …
image source
BBC
