یکی از بزرگترین اتهامات و شکایت از مردان، سردی شان بعد از همآغوشی است که از آن با عنوان Coolidge Effect یاد می شود. شاید بخشی از رفتار فوق، متکی به یک فرمان غریزی است که در بخشی از پستانداران مذکر وجود دارد. ماجرا از این قرار است که اکثر پستانداران مذکر بعد از برطرف شدن میل جنسی شان با یک مونث، به محض حضور یک مونث جدید، دوباره سر شوق می آیند و این ماجرا بعد از فروکش شدن علاقه جنسی، با حضور یک مونث جدید دیگر، دوباره ایجاد می شود.
این برنامه غریزی به مذکرها توانایی می داد تا در هر شرایطی با دیدن یک ماده جدید باز هم قدرت قدرت جفت گیری داشته باشند.
توضیح این رفتار بدوی در پستانداران، در واقع، بنیاد تئوری داروین یعنی « survival of the fittest » است … یعنی هر موجود زنده ایی که توانسته باشد ژن های بیشتری از خود بر جای بگذارد در طبیعت لقب هماهنگ تر و موفق تر نصیبش می شود. بنیان غریزی که دیگر برای بشر ضرورتش از بین رفته است.
برای اولین بار Coolidge Effect در محیط آزمایشگاه با مشاهده یک موش نر و چندین موش ماده به طور مستند ثبت شده است. در آزمایش فوق دیده شده است که بعد از آمیزش موش نر با موش های ماده و وقتی که از تاب و توان افتاده بود و حتی به درخواست موش های ماده درون فقس اعتنایی نمی کرد به محض اضافه شدن یک موش ماده جدید، علاقه جنسی اش را بازیافت. اتفاقی که مدام تکرار می شد. موش نر با وجود بی میلی و با وجود در دسترس بودن موش های ماده ایی که قبلا با آنها سکس داشت فقط به موش های ماده جدید واکنش و رغبت جنسی نشان می داد.
در ادامه به یکی از تجربیات بشری در فرهنگ بودایی و هندوئیسم در این زمینه اشاره می کنم که توانسته است راه حل های عملی برای کنترل بی وفایی غریزی مردان پیدا کند. روشی که منجر به افزایش کشش جنسی بین متاهلین هم می گردد.
ذکر این نکته هم مثل همیشه ضروری است که شناخت رفتار جنسی انسان اولیه و سایر پستانداران شاید مغایرتی با وضعیت بشر معاصر نداشته باشد چون انسان معاصر به کمک تمدن، اخلاق و ضرورت های زندگی، بخش قابل توجهی از دستورات غریزی اش را نادیده می گیرد.