هرودت ۲۵۰۰ سال پیش، تنها کتابش « تاریخ» را نوشت. وی در شهری می زیست که به طور علنی تحت فرماندهی و تسلط ایرانیان بود و برای همین، بخش قابل توجهی از یادداشت های تاریخی او در باره تمدن ایران است. این اشاره داستانگونه ترجمه ای از جدیدترین برگردان کتاب « تاریخ» او به انگلیسی است:
تجسم کنید که یک نفر از تمامی تمدن های کره زمین درخواست کند بهترین رسوم زندگی اجتماع خود را در یک کلکسیون گرد هم بیاورند. بعد هر گروه از مردم سرزمین های متفاوت تصمیم بگیرند که فقط یک رسم اجتماعی را از دل بهترین های جهان انتخاب کنند.
بدون شک، تک تک آنها ترجیح می دهند آداب و رسوم خودشان را بهتر و از هر نظر مفیدتر از بقیه بشناسند و همان را انتخاب کنند. اتفاق و تصمیمی که به نظر منطقی است ولی عملا با هیچ استدلال و منطق زندگی جور در نمی آید.
مثال بارز این قضیه، داستانی است که داریوش، پادشاه ایران نقل کرده است. یک بار داریوش از یونانیانی که در رکابش بودند می پرسد چقدر پول می گیرید تا بپذیرید گوشت جسد پدران تان را بخورید؟ یونانیان در جوابش گفتند همه ثروت دنیا را به ما بدهید اینکار را نخواهیم کرد.
داریوش پس از آن عده ایی هندی از تبار کلانتیان را در حضور یونانیان فرا می خواند. هندیانی که خوردن گوشت جسد پدران شان، جزو رسوم اصیل شان است با پرسش متفاوت داریوش روبرو می شوند که چقدر پول می گیرید گوشت تن پدران خود را نخورید و به جای آن، جسدشان را تبدیل به خاکستر نمایید؟
هندیان وحشت زده فریادشان بلند شد که این حرفهایی که بر زبان راندی یک بی احترامی عظیم نسبت به رسوم ما است.
From a new translation of herodotus’ The history, by Tom Holland, Viking publication
Harper’s magazine / May 2014 p-16