هر روز به دلال مختلف، به خاطر مطلع بودن شهروندان از اتفاقاتی که در منطقه در شرف تکوین است اما و اگرهای بسیاری در ذهن جنبش مدنی ایران شکل می گیرد.
یکی از این اگرها، برمی گردد به دوران اولیه انقلاب اسلامی ایران و ابراز این توقع که اگر جنبش تغییر خواه ما در طی به ثمر نشستن اهداف اولیه انقلاب ضد پادشاهی در خیابانها می ماند ما با این رنج سی ساله حکومت مذهبی روبرو نبودیم. من به عنوان یک نوجوان فعال و حاضر در انقلاب 57 می توانم شهادت دهم که اگر مقاومت اولیه و حتی قبل از آن، دخالت نظامی ارتش به وقوع می پیوست شاید به دلیل آمادگی بی حد و حصر ( هر جند نااگاهانه و هیجان زده نسل من) امکان خشونت سراسری و جنگ داخلی و بسیاری از احتمالات ناگوارتر می توانست برای ایران ایجاد شود.
به نظر من، هر اتفاق اساسی اجتماعی که به وقوع می پیوندد رابطه بسیار منسجمی با موقعیت اجتماعی، درجه رشد و تحول سیاسی، تاریخ فرهنگی، صف بندی منافع اقشار اجتماعی و صد البته شرائط بین المللی دارد. در سال 57 مجموعه شرائط ( بافت روستایی و مذهبی کشور و حضور حکومت شاهنشاهی که زمینه تحول سیاسی در جامعه را محدود ساخته بود)، زمینه های واقعیِ تسلط ِحکومت سیاسی مذهبی کنونی را در خود داشت.
یکی دیگر از اما و اگرها در مورد کشورهای غربی و نحوه دخالت آنها در مسیر تحولات مردم کشورهای منطقه است. به نظر من حکومت های غربی همواره خواهان ایجاد رابطه بر اساس منافع خود هستند. بی شک آنها به دلیل داشتن امکانات تحقیقی و تحلیلی و به دلیل تمرکز بر انواع احتمالات، همچون کشتی مجهزی که قادر به تطبیق با هر باد و طوفانی است می توانند به سرعت خود را با اتفاقات و تحولات درونی هر کشور همراه سازند. بها دادن بیش از حد به تاثیرات آنها به اندازه کم بها دادن به قدرت تطبیق آنها، ما را به توهم مربوط به اینکه شهروندان جهان هیچکاره اند و بخصوص به نظرات انکار کننده تلاش مداوم بشر برای بهبود زندگی و تسلیم در برابر « فرهنگ توطئه» خواهد کشاند.
دنیای کنونی، یک دهکده جهانی است. از طرفی همه شهرنشینان ضمن دانستن و تشخیص انواع استادنداردهای زندگی، خواهان زندگی بهتر، مدیریت بهتر و تهیه حقوق بیشتر انسانی هستند. از طرف دیگر، جهانی شدن اقتصاد و موج رو به گسترش اقتصاد بازار آزاد ( مدیریت شده توسط دنیای غرب) همراه با خواسته های شهروندی جهانی است چون مسیر رشد و امنیت و گسترش سرمایه جهانی، منفعتش در تکرار زندگی مصرفی نوع غربی است.
اقتصاد بازار آزاد غرب و سیستم تولید و زندگی مصرفی که می تواند به همه جهان ارائه دهد فهمیده است که لازم نیست فقط مثلا فرزندان مردم غرب سالانه 110 بطری کوکا کولا مصرف کنند و مسیر ذاتی و سودجوی سرمایه، دریافته است که همه جهان و شهروندان و فرزندانش می توانند بازار مصرف و سود دهی اش باشند.
به نقل از یونسکو، برای اولین بار در تاریخ بشر، بزرگترین سوشیال موبیلیتی ( بالا رفتن از نردبان های اجتماعی ) و ایجاد طبقه متوسط در کره زمین به وسیعترین شکل ممکن در سال 2010 در جهان و بویژه آسیا، امریکای لاتین و حتی افریقا اتفاق افتاده است. برای اولین بار شاید مسیر سودجویی و موتور سیستم سوداگری با مسیر و نیاز بشر شهری به هم گره خورده است. شاید از این پس بتوان از قرهنگ توطئه جهانی و گروه سیصد و کنترل جهان توسط امپریالیسم کمی فاصله گرفت و تغییر درون جوامع بشری و انگیزه سوداگری جهانی را مستقل و جدا هم ارزیابی کرد..
بی شک همیشه این نگرانی وجود دارد که دستکاری و تاثیرات غربی ها، بر مسیر تحولات اجتماعی منطقه می تواند تعین کننده باشد ولی به نظر محدود و خوشبینانه من، فقط می تواند مسیر جدید خواسته های شهروندان جوامع مختلف را کندتر سازد. میل به زندگی محترمتر و استاندارد زندگی حداقل حقوق بشری در لحظه لحظه تنفس زمین ایجاد شده است و هیچ نیرویی قادر به تغییر آن نیست.
همه کشورها ( از افغانستان، ترکیه، مصر، ایران، چین، تمامی کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای اروپایی) بر اساس موقعیت خاص خود در این مسیر هستند.
http://www.unesco.org/new/en/venice/resources-services/host-facilities/special-events/imagining-the-balkans/a-new-social-order-the-rise-of-the-middle-classes/