پروفسور تاریخ دانشگاه فرانکفورت Karl Schlögel در کتاب جدیدش « مسکو 1937»، تصویر فرهنگی و کمابیش خارق العاده ایی از مسکو، قبل از دوران ترور و وحشت استالین ارائه می دهد.
تاکید اصلی این مورخ اروپایی بر عکسِ تبلیغات دوران جنگ سرد، محدود به جنایات و انگیزه های حزب بلشویک شوروی به رهبری استالین نیست. تلاش مستند و بسیار دقیق او بیشتر از هر چیز معطوف به معرفی حس و حال شهر پر جنب و جوش مسکو تا اواخر سال 1936 است که در طی دو سال تبدیل به یک خرابه مخوف می شود.
اقای کارل اشلوگل برای جمع آوری اطلاعات به هر نوع آرشیو ممکن نظیر اسناد سازمان امنیت، دفترچه خدمات و آگهی اصناف شهر، کتابچه تلفن و آرشیو پوسترهای تبلیغات هنری و فرهنگی مسکو و حتی مکاتبات و اسناد دفتر مرکزی حزب کمونیست که آکثریت آن ترور یا اعدام شده اند، متوسل می شود.
کتابی با این سطح از جزئیات، در قدم اول می توانست فقط به درد محققین دانشگاه ها بخورد ولی شیوه نوشتن این مورخ نظیر فصل اول کتاب که با روایت بخشی از داستان « مرشد و مارگریتا» و تصویری که مارگریتا از شهر می دهد باعث می شود کتابش از جذابیتی برخوردار گردد که بتواند خواننده های معمولی را نیز جلب خود کند.
نگاه قهرمان رمان « مرشد و مارگریتا» در این کتاب تحقیقی – تاریخی،به طور غیرمستقیم تصویری اعجاب انگیز از منطقه بزرگی از مسکو که صدها سالن تئاتر را در خود جای داده بود ارائه می دهد. شهری با آپارتمان های لوکسِ رهبران حزبی، محله پر رفت و امد سفارت امریکا، بازارچه های آنتیک و دستفروشانی که وسایل دوران تزار را به کارمندان عالیرتبه بلشویک می فروختند.
به عبارتی، مورخ آلمانی هیبتی مدرن و بسیار پر انرژی از صحنه فرهنگی و هنری شهر مسکو فراهم می آورد که خواننده می تواند با دقتی که او به خرج داده است از برنامه های متنوع سالن های اپرا و باله آن دوران باخبر گردد. یا شب نشینی هایی که شوستاکویچ موسیقی دان در کنار ادیبان روشنفکر سازمان جاسوسی و دانشمندان و فیلمسازان کمونیست در کنار هم نشسته اند را تجسم کنند.
موج های هنر معماری و نقاشی، محفل های ادبی رمان های رئالیستی و داستان های تخیلی علمی، همه و همه بیانگر آتشفشانی زنده و مدرن از یک شهر بزرگ پر از امید و بلندپروازی را به رخ می کشد.
مورخ آلمانی در کنار شکل بخشی به مسکوی بسیار فرهنگی، نشان می دهد که چطور به بهانه های مختلف نظیر جلوگیری از نفوذ ستون پنجم، حذفِ طرفداران غرب، جلوگیری از رشد بحران های اقتصادی، حمله دشمن و ترس ازجنگ داخلی، مسکو بعد از سال 1337 از نظر فرهنگی و اجتماعی به سرعت با خاک یکسان می شود.
استالین و پلیس امنیتی اش ضمن برپایی دادگاه های فرمایشی مقدمتا به سراغ رهبران کمونیستی می رود که در کنار لنین دو دهه اول انقلاب بلشویکی را از سر گذرانده اند. او تک تک ستارگان انقلاب سرخ را یا ترور می کند یا به زانو در می آورد و پس از آن بدون هیچ واهمه ای تحت عنوان انقلاب فرهنگی به تمام اقشار حزبی، دولتی، علمی، اموزشی، هنری هجوم می آورد.
مورخ آلمانی توانسته است مسکوی سال 1937 را با دلیل و مدرک، شبیه یک آرمانشهر قرن 21 جلوه دهد که لیست طولانی از آکادمی های علمی، شبکه به هم تنیده و مفصل کتابخانه های شهر، انتشار بیش از 500 مجله، فعالیت 280 مرکز فرهنگی و سه گروه موسیقی « جاز» را در خود جا داده بود. شهر بی نظیر فرهنگی که در طی دو سال کاملا تخریب شد.
Benjamin Schwarz, Moscow Under Terror , The Atlantic magazine
http://www.theatlantic.com/magazine/archive/2013/03/moscow-under-terror/309214/
Karl Schögel, Moscow 1937
http://www.amazon.com/exec/obidos/ISBN=0745650767/theatla05-20/ref=nosim/