هنگام ظهر و ساعت تعطیلی مدارس که دنبال نهال و سارا می روم، معمولا نزدیک مدرسه به سختی می توان جای پارک پیدا کرد. چند روز پیش در بهترین نقطه، جای پارک خالی دیدم. چهار مرد میانسال هم آنجا ایستاده بودند. مردد بودم و جای پارک را برانداز می کردم که آیا خواهم توانست در آنجا پارک کنم یا نه، که هر چهار نفر شروع کردند به فرمان دادن. بیا بیا…. بگیر راست راست …. خوبه خوبه … خیلی مهربانانه همکاری کردند تا بتوانم ماشین را پارک کنم.
وقتی پیاده شدم و خواستم تشکر کنم، یکی از آنها گفت : «آقا دَمت گرم! اگر پارک نمی کردی ما شرطو باخته بودیم. آخه قبل از شما یک خانم اومد اینجا، نتونست! شرط بستیم که اگه راننده مرد بیاید، حتما پارک می کند». خوشحال از اینکه هم مردانگی من ثابت شده و هم آنها شرط را برده اند، خداحافظی کردم.
سال گذشته از تقاطع شریعتی و همت و از روی پل خیابان شریعتی، سوار ماشین مسافربری شخصی به مقصد میدان پونک شدم. ماشین، پیکان مدل 49 و بسیار قدیمی بود. روز تعطیل و اتوبان هم از تقاطع پارک وی به بعد کاملا خلوت بود. راننده با چهار مسافر و حداکثر سرعت در باند وسط می راند.
دیفرانسیل ماشین شدیداً زوزه می کشید و در پنجره درست و حسابی هم نداشت. اگر کوچکترین اتفاقی می افتاد پیکان مثل دلمه از هم وا می رفت. واقعاً ترسناک بود. بعد از تقاطع شهرک غرب به ماشینی رسید که راننده آن خانم بود و با سرعت متداول رانندگی می کرد. او از باند راست نتوانست سبقت بگیرد، چون ماشینهای مدل بالا با سرعت بیشتر رد می شدند. مدام به ماشین جلوئی چراغ داد و بوق زد. یکی از مسافرین گفت : «مواظب باش! خانمه یک وقت دست و پاشو گم می کنه میزنه رو ترمز و حالا بیا درستش کن، تو هم مقصر خواهی بود» با لحن بی ادبانه ای جواب داد : «آقا! مقصر شوهرشه که این ماشینو خریده انداخته زیر پاش تا راه مردمو ببنده!»
حدود دوسالی است که یکی در میان خیابانهای منطقه گیشای تهران را یک طرفه کرده اند. به ندرت پلیس این موضوع را کنترل می کند و متاسفانه کمتر رعایت می شود. برای کسانی که رعایت می کنند، رانندگی در این کوچه به سوهان روح هر روزه تبدیل شده است.
طی این دو سال، همسرم بی سر و صدا، عکس العمل من نسبت به راننده های خلاف کار را زیر نظر داشته که اخیراً به من بازگو کرد. اگر راننده خلاف کار، تاکسی و یا ماشین سرویس باشد، بی سر و صدا کنار می کشم تا رد شود. اگر افرادی مثل خودم باشند که با ماشین شخصی خود خلاف می کنند، اندکی غر می زنم و راه می دهم. اما اگر راننده زن باشد، ظاهراً علاوه بر غر زدن عصبانی هم می شوم و آنطور که ایشان می گفت، حتی لج هم می کنم. راستش را بخواهید این مورد آخری سخت اسباب شرمندگی من شد و از شنیدن آن غمگین شدم. من کلی ادعا در این خصوص دارم و یا داشتم!
هر ناظری با اندکی دقت می داند که خانمها کمتر خلاف می کنند. به عابر پیاده بیشتر راه می دهند. کمتر جریمه می شوند و خلاصه رانندگی آنها با هر متر و معیاری قابل تحمل تر و مدنی تر است. پس چرا در این آشفته بازار رانندگی، آقایان به خانمها طعنه می زنند؟ مسابقه بر سر چیست که وجدان عمومی ما آقایان، خانمها را بازنده آن می داند؟ خانم ها! لطفا حق مسلم آقایان در راننده بد بودن را همچنان رعایت کنید.
منبع این گزارش، وبلاگ نهالستان است که توسط همکار مجله و نویسنده ستون « مکاشفات پدرانه» اداره می شود
.
..