آخرین باری که ایران بودم حوالی ۱۵ سال پیش، دخترم به همراه دخترعمویش به یک جشن تولد در شهر کوچک محل تولدم دعوت شدند. هر دو دختر ۷ ساله با لباس های شبیه لباس های شیک عروسک باربی به مهمانی تولد رفته بودند.
کیک جشن تولد هم گویا کیک بزرگ صورتی بود که با عروسک و نشانه های باربی تزیین شده بود. این را گفتم تا بگویم باربی مدتها بود که به همه ایران سرایت کرده بود هر چند من خبر نداشتم.
نقش باربی را « مارگوت روبی» بازیگر بسیار خلاقی بازی می کرد که برای اولین بار در فیلم ببیلان دیده بودم. او نه فقط زیبایی باربی گونه داشت بلکه هم خواننده خوبی بود و هم رقصید و هم گریه کرد. بازیگری که با قدرت تمام افسونگری سینما را به روی پرده می آورد.
باربی درون فیلم در جایی شبیه یک مغازه بزرگ فروش وسایل باربی زندگی میکرد. بین ماشین و خانه و همه اسباب بازی های باربی که برای فروش گذاشته اند. او در یک سرزمین رویایی، نقش یک باربی خیلی معمولی را ایفا می کرد.
در این جامعه خیالی از عروسکها، صدها نوع باربی دیگر هم بودند همراه با صدها نوع دوست پسر معروفش « کن» … از باربی خلبان تا رئیس جمهور تا دانشمند، قاضی، فضانورد و آتش نشان… باربی های سرخ و سیاه و هندو و مدیترانه ای… که تاکنون ساخته و در سراسر سیاره ما به فروش رسیده اند.
همه چیز ولی به یکباره در سرزمین باربی به هم ریخت وقتی که باربی معمولی متوجه شد دیگر یک عروسک کامل بی نقص نیست. پاها و بدنش دارند تغییر می کنند. دارد زیبایی بی نقصش را از دست می دهد. همه باربی ها و دوست پسرهای شان وحشتزده و نگران اطرافش، به او گفتند تنها راهی که برای حل این مشکلی داری رفتن به دنیای واقعی است و …
از آن به بعد ماجراهایی که برای باربی و دوست پسرش «کن» با بازیگری شاهکار « رایان گازلینگ» اتفاق می افتد بسیار جالب، زیبا و هوشمندانه است. اگر والدین یک یا چند پسر هستید حتما آنها را به تماشای این فیلم ببرید یا در خانه با هم ببینید.