اجتماعات امروزی ترکیبی هستند از خواستهها و منافع اقشار مختلف مردمی که تجربیات، نگرانی ها و امیدهای متفاوت دارند.
در جوامع سنتی و قدیمی فقط یک نوع زندگی ترویج و تبلیغ می شد. یک اخلاق و یک روش برای همه تعیین شده بود. تغییر و تردید خیلی خیلی کند و نامحسوس بود. والدین ما برای قرنها در همان روستایی که به دنیا می آمدند زندگی می کردند.
اکثریت آنها فقط یکی دو روستا و شهر اطراف شان را می شناختند. اکثریت بیسواد به دنیا می آمد و بیسواد رخت از جهان می بست.
شخصیت و هویت فردی مستقل در بین افراد نمی توانست شکل بگیرد. چون همه چیزهای که می دانستند و تجربه می کردند مشابه بود.
در این دوره و زمانه توقع «وحدت کلمه» برای هر مسئله اجتماعی، غیرممکن و غیرواقعی است.
در جوامع امروزی برای رسیدن به بهروزی و آرامش اجتماعی، راهی جز پذیرش «وحدت تفاوتها» نداریم.