نامجو در یکی از اولین ترانه هایش به نام «واق واق سگ»، نامجو از زاویه ترانه ساز و خواننده، سه گونه سبک خواندن و موسیقی را با هم تلفیق میکند. او در این ترانه بلند، با Rock ضجه میزند، از فرط استیصال و جداماندگیاش با یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی ناله میکند و همزمان با آن، پرخاشجویانه، فریاد Heavy metal سر میدهد.
بیش از هر چیزی باید به اهمیت نقش تلفیق در کار نامجو اشاره کرد. او در این زمینه میگوید:«تلفیق از نظر من اپیدمی زمانه است. تلفیق موسیقیایی دو شکل دارد: یکی تلفیق ابزار است، مثل قرار دادن گیتار در برابر سه تار که چیز جدیدی نیست؛ دیگری تلفیق گام که تا به حال کمتر در موسیقی ایران به آن پرداخته شده. مثلاً کافیست که دو نت از دستگاه شور حذف شود تا به گام بلوز برسیم»
نامجو بخصوص در دوره کوتاهی که با گروه «ماد» همکاری داشت، به طور آشکار از پشتوانه غنی فرهنگ بومی شمال شرق ایران، خراسان، در کارهایش بهره برده است.
«بعد از سربازی که من وارد بازار نشر شدم و با زنجیرهٔ تهیهکننده و مخاطب و… برخورد کردم، باعث شد بروم سراغ این نوع آهنگسازی. مجبور بودم تن بدهم به چیزی که در بازار است. این نوع موسیقی ایدهآل من نیست… برای من این یک دورهٔ گذار است. خیلی مشتاقانه منتظرم این قطعات ضبط شوند و بپردازم به آن فرمهایی که در سنین نوجوانی به آن میپرداختم»
بی تردید نامجو در حال تطبیق با زندگی و شرائط جدید زندگی در خارج از کشور است و احساسات طبیعی چند سال اول مهاجرت را با نوستالزی و غم شرقی موسیقی ایرانی پاسخ می دهد. « شاید این جمعه بیاید» نزدیکترین تجربه گستاخانه اوست که به لحن و انرژی و تفاوتی که از «واق واق سگ» آغاز شده بود نزدیک گشته است. به نظر می رسد این هنرمند خوب کشور انرژی خلاقش را کم کم باز می یابد.
«زندگی ما پر از تناقضات طنزآمیز است. پس من به عنوان یک موزیسین چارهای در خودم نمیبینم جز این که این طنز را به شکلی برسانم.»
پانوشت:
مصاحبه سید رضا شکرالهی در وب سایت خوابگرد با محسن نامجو