ولادیمیر سوروکین، نویسنده خجالتی و ساکت روس، بعد از سالها قصه نویسی، از حدود ۱۵ سال پیش از شهرت ملی برخوردار شد وقتی که آشکارا از خشونت در نوشتههایش استفاده کرد.
سوروکین دربارهی اینکه چرا خشونت به موضوع اصلی داستانهایش تبدیل شد میگوید: «خشونت در تار و پود جامعهای که در آن بزرگ شدم با وقاحت تمام وجود دارد. دولتمردان همیشه خود را نماینده برتر و معنوی جامعه میدانند و وظیفه مردم فقط این است که زندگی را تحمل کنند»
برای همین وقتی یک کارمند ساده دولت، کار و مشکلات ترا حل نمی کند در حقیقت انتقامش از افراد قلدر حکومتی را از مراجعین می گیرد. در این سیستم هر فرد در هر سطحی که قدرت داشته باشد از آن با بیرحمی تمام استفاده می کند. این شیوهی زندگی، هر روز تکرار میشود»
سوروکین در رمان « روزگار یک قلدر»، آینده نه چندان دور روسیه را پیشگویی کرد که یک دیکتاتور به کمک گارد مخوف امنیتی، کشور را تحت سلطه خویش در می آورد. در این داستان تخیلی، از دید سوروکین، آینده روسیه تفاوت چندانی با روسیه تزاری ندارد.
ولادیمیر سوروکین معتقد است: « تا آن زمان که بین حکومت و مردم، دوگانگی وجود دارد، چیزی در روسیه تغییر نخواهد کرد. حکومت با تقدسی که به خودش میبخشد، از مردم انتظاری جز این ندارد که مظلوم و قربانی باشند. مردم روسیه فقط نخود آشی هستند که آنها برای منافع خود میپزند»
در داستان قبلی سوروکین، با عنوان «یخ»، شخصیتهای ماجرا با چکشهای یخی مورد حمله و آزار قرار میگیرند. در اکثر قصه هایش، خشونت کلامی، روابط جنسی غیر متعارف و وقیح و خشونت جسمی مدام مطرح می شوند.
نوشتههای سوروکین با دقت و ظرافتی شگرف، در قدم اول خوانندگان را به فضای جادویی ولی آشنا میکشاند. تکنیکی که ریشه در ادبیات غنی روسیه دارد، ولی به محض آنکه خوانندگان را مجذوب خود ساخت به تعبیری « ضامن نارنجک را میکشد تا در فرهنگ جامعه روسیه شوک ایجاد کند»
Russia Is Slipping Back into an Authoritarian Empire