روبرو شدن با شکست
برای مدتها وقتی در یک موقعیت غیر مترقبه قرار می گرفتم سریع و هیجانزده با آن روبرو می شدم. آنقدر احساسی و عاطفی با مشکل برخورد می کردم که عملا باعث دردسر بیشتر می شد. یادم می آید وقتی در یک محیط غریبه با افراد ناآشنا قرار می گرفتم هول می شدم و دست و پایم را گم می کردم.
ولی بعدها یاد گرفتم که همه افراد در محیطی با افراد ناآشنا، دست و پای شان را گم می کنند یا خجالت می کشند یا شرم نمی گذارد خودشان باشند. آن وقت متوجه شدم شکننده و نامتعادل بودن امری است عادی… از آن به بعد در هیچ جمعی و هیچ موقعیتی قرار نگرفتم که هیجان و عاطفه باعث از کار انداختن قدرت تصمیم گیری و تصمیماتم شود.
عبور سریع از شکست
وقتی دانشگاهم را تمام کردم با خوشبینی و اعتماد کامل یک شرکت واردات و صادرات راه انداختم و براساس تقاضای بالا برای یک کالای خاص، از چین یک محموله نسبتا بزرگ وارد کردم. کالاها ولی وقتی به دستم رسید تب خریدش به شدت کم شده بود و تقریباً بدون هیچ سودی اولین تصمیم اقتصادی ام نادرست از آب درآمد.
اما برای فروش کامل محموله و جلوگیری از ضرر با شرکت های مشابه تماس گرفتم و خود این پیگیری و تجربه باعث شد یک شغل خوب در یکی از این شرکت ها به دست بیاورم و با همان شدت و حدت برای شان کار کنم و مفید باشم و نگذارم ضرر کنند.
پیروزی کوچک بعد از شکست
من وقتی ۱۶ ساله بودم پدرم را از دست دادم. این اتفاق باعث شد به درس توجه نشان ندهم و کم مانده بود ترک تحصیل کنم. اما سرزنشها و توصیه های عمویم را جدی گرفتم و خیلی سریع توانستم به وضع تحصیلی ام سر و سامان دهم. این پیروزی کوچکِ بعد از مرگ پدرم، یادم داد از آن پس با هر مشکلی، عجولانه و عصبی برخورد نکنم و نگذرام مرا در خودغرق کند. راه حل، ایجاد یک پیروزی کوچک است تا دوباره برگردم به وضعیت معمولی…
How To Answer The Question ‘How Do You Handle Failure?’
Image Source