من اسمم میترا است. ۲۸ سالمه و شش ساله که ازدواج کردم. همسرم و زندگیام رو دوست دارم. هر کاری میکنه تا من راضی و خوشحال باشم. هشت ساله که هیچی به غیر از خوبی و احترام ازش ندیدم و زندگی عاشقانه داریم اما مشکلم این هست که من زن تنوع طلبی هستم. هر از چندی روابطی با مرد دیگه دارم و قبل از اینکه خیلی صمیمی بشه باهاش رابطه رو تمام میکنم. اما حس افسردگی دارم و از خودم بدم میاد. مثل یه معتاد شدم از رفتارم بدم میاد اما نمیتونم ترک کنم این کارام رو. مشکل از کجاست؟
میترای عزیز
زیاده خواهی جنسی با ذات انسان مغایرت ندارد. همه زنان و مردان سیاره زمین در یکی از دوران های زندگی خود بیشتر از مقداری که سهم شان در جامعه تعیین شده، تمایلات زیاده خواهانه نشان می دهند.
زیاده طلبی البته در دوران مختلف تمدن بشری٬ باعث جنگ و کشتار و چپاول و تجاوز هم شده است ولی به هر حال تمامی زیاده طلبی ها دیر یا زود به نفع همان مسیر همیشگی بیشتر و بهتر شدن ختم شده است. به عبارتی دقیق تر، اختراع و اکتشاف و تکامل در تمام زمینه ها مدیون تنوع طلبی بشر است.
بعد از جنگ دوم جهانی، ساخته شدن قرص ضدبارداری باعث شد برای اولین بار زنان کشورهای صنعتی که از برکت دو جنگ، پر و بال گرفته بودند را از حقوق جنسی بیشتر برخوردار کند. از همان موقع زنان نیز فرصت یافتند از نظر جنسی توانستند مثل مردان زیاده طلب و تنوع طلب هم بشوند.
بی شک بعضی از زنان و مردان از نظر توقعات و تمایلات جنسی فعالتر هستند و بسیار هم طبیعی است اما میترای عزیز بدون اینکه بخواهم به دنیای شرم و گناه پناه ببرم می خواهم این نکته را هم خاطر نشان کنم که بخشی از حرص جدید برای سکس بیشتر در دنیای امروز، ممکن است ریشه ها و زمینه های واقعی نداشته باشد.
این توصیفی که از زندگی مشترک خودت کردی آرزوی زندگی مشترک درصد بزرگی از جوانان است برای همین، میترای عزیز دوباره تاکید می کنم که اگر می توانی به انتقال انرژی جنسی ات به سایر فعالیت های انسانی نظیر خیریه، کار، تحصیل و حتی فعالیت هنری فکر کن… حتی می توانی سعی کنی بر جذابیت زناشویی خودت با همسرت بیفزایی.