روانشناس مسائل خانوادگی خانم لیندا اسپوسیتو می گوید در یکی از کشیک های شبانه با خبر می شود که قرار است سه کوک را که از یک خانه پر از دعوا و کودک آزاری اورده اند تحت نظر داشته باشد.
یک پسر ۱۱ ساله به همراه خواهر و برادر کوچکش را می بیند که وارد شده اند و در تمام ساعات اولیه، پسر بزرگ هم پوشک برادر سه ساله اش را عوض کرد هم مدام آنها را در آغوش می گرفت و هم از جیب خودش تکه نان در می آورد و به آن دو می داد. او دقیقا نقش والدین را ایفا می کرد.
به نظر این روانشناس، شاید بخش قابل توجهی از انسانها در شرایط مساعدی تربیت نشده اند و خیلی از بیماری های روحی شان ناشی از زخم هایی است که از بچگی ایجاد شده است.
یکی از مهمترین صدمات دوران کودکی این است که آدمها نتوانند از اعتماد و عشق مطلقی که دنیای خردسالی شدیدا به آن محتاج است برخوردار باشند. واکنش اصلی این کمبود در بزرگسالی این است که افراد می ترسند عشق بورزند و محبت نشان دهند و یا به دیگران آنقدر نزدیک شوند که دل ببندند.
او می نویسد بسیاری از مراجعین به مطب او از شکسته شدن دل شان توسط فردی که دوست دارند انقدر می ترسند که اصلا خود را وارد هیچ رابطه جدی عاطفی نمی کنند.
او توصیه می کند که یا دست از حق طبیعی شان برای زندگی و مهر و دلبستگی بردارند یا وارد گود شوند و مثل بقیه بشر، خطر شکسته شدن قلب شان را پذیرا شوند.
او معتقد است افرادی که عشق والدین را به درستی تجربه نکرده اند می توانند به جای منزوی شدن یا تلخ شدن، خودشان والدین خودشان بشوند. به خودشان اعتماد و عشقی که نداشته اند را بدهند. این نوع افراد نباید بترسند که مبادا دوباره از طرف دیگران طرد شوند.
آدمها در خلوت و آرامش خود، با وجود همه صدماتی که خورده اند مثل آن پسر ۱۱ ساله، خودشان را زیر چتر عشق بدون اما و اگر، قرار دهند. به خودشان اعتماد کنند و صادقانه باور کنند که مثل همه بشر، قادر به عشق ورزیدن و دوست داشته شدن، هستند.
Learning to Parent Yourself As An Adult
https://www.psychologytoday.com/us/blog/anxiety-zen/201804/learning-parent-yourself-adult
Image source
https://www.psychologytoday.com/us/blog/anxiety-zen/201804/learning-parent-yourself-adult