سلام. دوستم « م » را چند سالی هست می شناسم. توی دو سال اول دانشگاه خیلی رفیق بودیم. از همون موقع شنیدم که می گفتند یه ذره چتربازه ولی من چیزی ازش ندیده بودم. آدم با حالی بود و بگو بخند. همین یک ماه پیش زنگ زد ( هنوز نگفت تلفنم رو از کی گرفته) و حسابی حال و احوال و گفت ببینیم همدیگه رو… خلاصه سرتون رو درد نیارم توی صحبت هاش گفت که اومده مشهد برای یه شغل خوب و قراره بره مصاحبه و سه چهار روز یا فوقش یه هفته وضعیتش مشخص میشه… بمونم؟ ما هم گفتیم باشه. خوشحال هم بودم که می تونم به یه دوست کمک کنم. یه ذره هم از تنهایی در می اومدم.
دو سه روز اول که عین برق گذشت. به نظر می اومد روزا میره بیرون برا اون کاری که می گفت. بعدش گفت منتظر مصاحبه دوم هست و بعد گفت منتظر است که بگویند بیا شروع کن. از هفته دوم دیگه از خونه هم بیرون می رفت. عصرا میام می بینیم هنوز با بیژامه روی مبل دراز به دراز افتاده … دور و برش هم قوطی و شیشه نوشابه و جاسیگاری پر و بشقاب های غذای نشسته و خرتوپرت.
نمی دونم چیکار کنم. بگم چی؟ برو بیرون توی کوچه بخواب؟ اصلا روم نمیشه و بدیش اینه که اون هم فهمیده. اوائل حرف و جوکی بین ما رد و بدل می شد یا دو سه بار به دعوت من رفتیم بیرون شام و خیابونگردی یه بار مهمونی دادم یه بارهم بردمش مهمونی خونه دوستم اما مدتیه اصلا با هم حرف هم نمی زنیم.
سیگار تنها چیزیه که می خره برا خودش ولی بقیه چیزا رو از تو خونه ور میداره. داره میشه یه ماه که زندگی ام به هم ریخته. خسته و کوفته میام خونه و دیدن این آدم ناراحت و بی تشخیص و تنیل من رو از بودن توی خانه خودم منزجر می کنه… من نمی دونم چقدر دیگه باید تحملش کنم.
عباس عزیز
امیدوارم هیچوقت دست از رفاقت و مهربانی و یاری به دیگران بر نداری اما حمایت و کمک به دوست یک چیز است و به دام اینطور افراد افتادن یک چیز دیگر …
خیلی ها هستند که واقعا نمی دانند چه اتفاقی قرار است بیفتد برای همین بهتر است از همان روز اول، هر فرد در مقابل این نوع درخواست های غیرمترقبه، چند قرار کوچک و مشخص بگذارد. اول از همه دقیقا مدت اقامت شان باید مشخص شود. اگر قادر به پرداخت اجاره نیستند باید خریدهای شخصی شان را در طی این مدت انجام دهند. باید تاکید شود که خانه قوانین ساده و مخصوصی دارد که الزاما رعایت کنند. استفاده از اینترنت، کامپیوتر، دوچرخه و سالن ورزش باید وضعیشتش روشن شود. حق سیگار کشیدن یا مهمان آوردن نخواهند داشت و شروط دیگری که هر فرد با موقعیت متفاوت می تواند اعلام کند.
مصطفی عزیز، خیلی آرام و بدون سرزنش ولی قاطع بگو که می توانی موقعیت ناگوارش را درک کنی ولی تو مسئول زندگی و شرایطش نیستی و ادامه این نوع سرویس هم اصلا به نفع خود وی نیست. او باید یک التیماتوم دو روزه بگیرد که خانه ات را ترک کند.
تصمیم ناراحت کننده ایی است و واقعا شاید او را به شدت در مضیقه بگذارد ولی فردی که رفتارش را تعریف کردی احتمالا موقعیت بن بستی ندارد و فقط دارد از زندگی مجانی که در اختیارش هست استفاد می کند. البته شاید ناراحتی روحی دارد. شاید اعتمادش را از دست داده است و حتما موقعیت مالی خوبی ندارد ولی با نشانه هایی که از مرامش دادی به نظر نمی اید زیاد نگران باشد پس تو هم شرمنده نباش.
از او بخواه که بعد از رفتنش با تو در تماس باشد و واقعا پیگیر وضعیتش باش. اگر هم ناچار شدی به عنوان یک انسان خوب، بد نیست حتی دوباره کمکش کنی. مثلا اگر پول اتوبوس بازگشت به شهرش را نداشت یا اگر کمکی برای مستقر شدن در محل زندگی جدید خواست و … او فقط باید بداند که در صورت تلاش واقعی اش، در حدی که می توانی، یاری خواهی کرد.
image source