معتاد بودن حتی نوع شیک هم، ذلیل می کند

من کارمند بانک هستم و چند شب در هفته هم مسافرکشی می کنم. همسرم معلم است. ما بعد از تحصیلات دانشگاهی مان همینجا در —  ماندیم. زندگی می چرخد ولی از همان حدود ده سال پیش که نم نمک معتاد به هروئین شدم تاکنون زندگی من و همسرم کمتر روز خوش دید. من بارها ترک کرده ام ولی به هزار کوفت و دلیل نتوانستم وابستگی ام به مواد را پایان دهم.

من خلاف نمی کنم و هر موقع مصرفم بالا می رود به یک طریقی ترک می کنم. از حدود یک سال پیش با حرف همسرم که همیشه فکر می کرد آمدن فرزند وضع روحی و استقامتم برای ترک را زیاد می کند موافقت کردم و او ۵ ماه پیش باردار شد. تا ۳ ماه  بعد از حاملگی اش به قولم وفادار بودم ولی دوباره  شروع کردم و مثل همیشه می دانم که یک سیکل ۶ الی ۸ ماه دارم تا دوباره آنقدر غرق شوم که ناچار شوم ترک کنم.

سنگ صبور جان هر لحظه تصمیم بیرون آمدن از منجلاب سخت تر می شود وارد شدن به آن آسانتر می شود. من یک مرد هستم با تربیت و مرام خوب ولی هروئین کمرم را به مرور دارد می شکند. همسرم هم که عزیز من و تنها یاور من است به موقع حدس زد و بچه را با هزار بدبختی با آمپول هندی سقط کرد. هنوز هم درد دارد و نرمال نشده است.

نمی دانم چه بلایی سر ما خواهد آمد. این را نوشتم تا به مردان ایرانی که می بینم خواننده شما هستند روراست نشان دهم که چقدر یواش یواش مواد بدبختم کرد. شما هر که هستید و هر کجا هستید به دور و بر خودتان نگاه کنید و اگر دوستی دارید که دارد می لغزد کمک کنید.  مواظب خودتان هم باشید. ترک کردن حتی در کشورهایی که به آدم به چشم جانی و سگ نگاه نمی کنند و یک دنیا حمایت وجود دارد سخت است چه برسد به مملکت ما که هیچی نداریم.

هروئین بعد از زنم تنها رفیق من است. خیلی بدبختی است این را گفتن ولی واقعیت است با آنکه می دانم اگر همسرم و عشقش به من نبود تا حالا اینجا نبودم. هروئین توی این دنیای نامرد در ابتدا مثل یک پتوی گرم و عین یک سپر بلا بود ولی سپری که ذره ذره سلول هایم را و اراده ام را می بلعد .

من هنوز تا همسرم را دارم امیدوارم ولی با چشم خودم هر روز می بینم که جوان های شهر من به هزار میلیون دلیل به این نازنین های رنگارنگ که در دسترس هستند و ارزان هستند پناه می برند بدون هیچ یار و یاوری. اصلا خیلی های شان نمی دانند چه بلایی دارد سرشان می آید.

این پیشنهاد همسرم بود که معلم است و به چشم خودش می بیند در جامعه چه خبر است که برای شما بنویسم. می دانم که می فهمید چرا این را نوشتم. لطفا این نامه را منتشر کنید. من می خواهم دل تان برایم بسوزد و این باعث شود مواظب خودتان و دور و بری های تان باشید. معتاد بودن حتی نوع شیک هم ذلیل می کند.

احسان

 

احسان عزیز

متاسفیم. خیلی متاسفیم برای شما و برای آنها که معتادند. برای بیش از یک میلیون ایرانی که بر طبق آمار رسمی معتادند. امیدوارم عشقی که تاکنون پشتیبان تو بوده است وروحِ پاک ولی صدمه دیده ات و دانش پزشکی ترا از این مهلکه نجات دهد.

Written By
More from بهمن
قرار نیست بین کار و رابطه، یکی انتخاب شود
سلام نسرین هستم ساكن فنلاند من به تازگى با شخصى آشنا شدم...
Read More