افتخار و هویت اصلی فرهنگ غرب در این است که توانسته مذهب را از قدرت و حکومت دور نگه دارد. دلیل اولیه و اصلی اش هم یک جنگ فرسایشی طولانی بود.
جامعه اروپا به خاطر جنگ های وحشتناک ۱۲۰ ساله بین کاتولیک ها و پروتستانها از ۱۵۲۰ میلادی تا ۱۶۴۰ میلادی و بعد از کشته شدن حداقل ۱۱ میلیون انسان، به این نتیجه قاطع رسید که اتحادِ مذهب و سیاست، مرگبار و مخوف است.
رسیدن به این تصمیم همراه با رشد نظریاتی بود که آن را تحت عنوان رنسانس می شناسیم. متفکرین، فیلسوفان و نظریه پردازان سیاسی نظیر Locke, Spinoza و Voltaire نیز نقش اساسی در این تحول داشتند.
انسان اروپایی از قرن ۱۵ میلادی و بعد از یک سکوت هزار ساله دوران قرون وسطی، کم کم بیدار شد و تصمیم گرفت با این این ادعا که از « هر چه هست مشیت الهی است» فاصله بگیرد.
جنگ های ۱۲۰ ساله اروپا در ضمن مصادف بود با تاثیرات بزرگی که حملات چندین باره طاعون در تربیت و اعتقادات مردم ایجاد کرده بود.
طاعون سیاه ۳ بار از قرن ۱۴ به بعد در اروپا تکرار شد و نه تنها حدود ۴۰ درصد مردم را از بین برد بلکه به کلیساها هم رسید و بخش زیادی از کشیشان را نیز به کشتن داد. برای همین برای مدتها تربیت مذهبی موثری در شهرها و روستاهای اروپا وجود نداشت.
از یک طرف مردم اروپا بدون حضور آخوند، بزرگ می شدند و از سوی دیگر به خاطر عجله مسیحیت برای تهیه کشیش مورد نیاز، درهای مدارس مذهبی به روی نوکشیشانی باز شد که به طمع ثروت کلیسا وارد این شغل شده بودند و به گسترش فساد کلیسا دامن زدند.
انواع جنگ های درون اروپا و مدت شان:
The German Peasants’ War (1524–1525)
The Wars of Kappel in the Old Swiss Confederacy (1529–1531)
The Schmalkaldic War (1546–1547) in the Holy Roman Empire
The Eighty Years’ War (1568–1648) in the Low Countries
The French Wars of Religion (1562–1598)
The Thirty Years’ War (1618–1648), affecting the Holy Roman Empire including Habsburg Austria and Bohemia, France, Denmark and Sweden
The Wars of the Three Kingdoms (1639–1651), affecting England, Scotland and Ireland
Scottish Reformation and Civil Wars
English Reformation and Civil War
Irish Confederate Wars and the Cromwellian conquest of Ireland