تناقض بین مجری گری و ریاکاری مذهبی

بی‌اغراق، مجری‌گری بخش غیرخبری تلویزیون دولتی ایران کار سخت، پیچیده و بسیار متناقضی است. اول این‌که فرهنگ رسمی ایران، بایدها و نبایدهایش، خوب‌ها و بدهایش هنوز نامشخص است. حاکمان و عالمان مذهبی بسیار محافظه‌کارند و به توافقی جامع در این مورد بعد از سه دهه نرسیده اند. بنابراین مجری نمی‌داند در چه حوزه‌ای آزادی اجرا دارد. کجای حرفش و رفتارش درست و کجایش غلط است.


مجری‌گری پدیده‌ای برای جذب مخاطب است ولی به خاطر ملاحظات مذهبی از او توقع دارند درون‌گرا، پرهیزگارانه و مذهبی رفتار کند و از طرف دیگر به خاطر ضرورت این حرفه باید برون‌گرا، بی‌پروا و جذاب باشد.

اصلا خود حجاب یک پدیده ضد ارتباط است. یعنی من را نبین، این احساس را نداشته باش که من زن هستم و احتمالا جذاب …  زن مجری با حجاب، هم باید ارتباطش را با مخاطب کم کند و هم توجه مخاطب را به خود جلب کند.

چطور یک مجری می‌تواند در آن واحد هم مدرن و تحصیل‌کرده باشد و هم سنتی و مذهبی … هم خوشگل و جذاب باشد و دلبری کند و هم فروتن … هم در برابر دوربین باشد هم با صورتی پنهان و بدن پوشیده…

برای همین پاشنه آشیل یک مدیریت مذهبی که ادعای «اخلاقی بودن» دارد درست در همین معادله ریاکارانه است. آنها برای تبلیغ افکارشان به این افراد نیاز دارند ولی به خاطر ادامه تناقض و دروغ، ستارگان جدیدشان، یکی بعد از دیگری یا استعفا می دهند یا اخراج می شوند یا چهره واقعی شان با آنچه به ناگزیر مبلغش هستند برملا می گردد.