خوشم میاد به تو چه

من نزدیک دوساله ازدواج کردم با مردی که بظاهر خیلی معصوم و پاک بود اما بخت با من یار نبود و بعد ازدواج فهمیدم که اون قبلا با خیلی ها رابطه داشته و حتی الانم داره. راستش نمیدونم رابطه ش در چه حده ولی چندبار چت هاشو دیدم وقتی بهش میگم آتیش میگیره و بجای اینکه خجالت بکشه تو روم می ایسته و میگه خوشم میاد بتو چه. موضوع مهم دیگه اینه که این مرد خودارضایی رو بجای سکس واقعی ترجیح میده.

من یه خانواده ی خیلی آبرومند و با تعصب دارم و فقط بخاطر پدر و مادرم دارم تحمل میکنم. اما دارم نابود میشم.این حق من از زندگی نبود. من پاک زندگی خواهم کرد. ولی دارم دیوونه میشم. من چیکار کنم.

 

مریم عزیز

متاسفانه زنان و مردان زیادی مثل تو هستند که در موقعیت بن بست قرار دارند. در وهله اول به نظر می رسد اینطور که او بدون هیچ خودداری، این نوع رفتارها را مرتکب می شود مسلما در بعضی زمینه های خانوادگی دست برتر دارد. به قول معروف برگ برنده ها با اوست. نمی دانم ولی شاید از نظر مالی، شخص تعیین کننده ای است.

اولین خواهش اساسی که دارم این است که در باره بچه دار شدن دقت و ملاحظه بیشتری به خرج بده. این روزها افزودن فرزند به خانواده های اینچنینی، یک راه حل تضمیمی برای حل مشکلات نیست.

دومین خواهش اصلی این است که به وسوسه های تبدیل ساختن خودت به موجودی انتقامجو و تکرار رفتار غیراخلاقی شبیه آنچه او انجام می دهد را از ذهنت بیرون کن. به اندازه کافی بدشانسی آوردی و اجازه نده این بحران زندگی، هویت ترا و  تربیت و مرامی که با آن بزرگ شدی را از تو بگیرد.

سومین خواهشم این است که به رفتار و اعمال و نیت های خودت هم نگاه انتقادی بیانداز. شاید آدم بیش از حد، حساسی هستی. یا بیش از حد بهانه گیر و و نگران هستی. ولی اصلا منظورم این نیست که خودت را مقصر رفتار ناهنجار وی بیابی. فقط این فرصت را به خودت بده که همه جوانب و شانس بهبود زندگی زناشویی را مد نظر قرار دهی.

اگر می توانی با مادر یا خواهر خودت یا او صحبت کن. وضعیت خودت را شرح بده ولی نا با حس توهین به او، بلکه با این نیت که فقط مشکل را توضیح دهی… از عقل و هوش و تربیت خانوادگی ات استفاده کن و به هر راه ممکن فکر کن که باعث شود او در رفتارش، تجدیدنظر کند.

در مورد خودارضایی، بعضی مردها چون زودانزالی شدیدی دارند از رابطه جنسی واقعی فرار می کنند جون احساس شرم می کنند. این مورد را در فرصت های خصوصی با او، جویا شو و به او اطمینان بده که می خواهی به او کمک کنی اعتماد جنسی اش را کم کم باز یابد.  دکتر و درمان را هم در قدم های بعدی می توانی پیشنهاد کنی .

 شاید وضعیت خانوادگی و بسیاری عوامل دیگر به تو اجازه ندهد که راحت به راه حلِ طلاق فکر کنی ولی این هم می تواند آخرین راه ناگزیر باشد. ولی حتما و حتما به ادامه زندگی مشترک تا سر حد ممکن فرصت بده…

 

Written By
More from بهمن
به این جوان چه می شود گفت!
سلام با خانمی دوست شدم ده سال ازم بزرگتر هستن ی بچه...
Read More