تعریف انواع هرزگی از دید یک زن

عمه بلقیس می گفت هیچ چیز بدتر از زن هرزه نیست. مشکل اینجا بود که از نظر عمه بلقیس همه چی هرزگی بود. سیگار کشیدن، با صدای بلند خندیدن، آدامس جویدن و خلاصه هرکاری که بقول خودش «جلف» بود.

ولی عمه بلقیس شوهری داشت که از سال دوم ازدواجشان، مشغول زنهای هرزه بود. قبل از این که گناه رو گردن شوهر عمه ام بیاندازید باید بگم که اون مرد خدا بیامرز همه تلاشش را کرد که این کار را نکند، اما عمه بلقیس نزدیکی با شوهرش را با اکراه انجام می داد.

اون موقع به نظر من، هرزه کسی بود که روابط خارج از ازدواج داشته باشد.

من خیلی زود ازدواج کردم. از شانس بد، شوهرم سریع کارش رو میکرد. هیچ هم به روی خودش نمی آورد پس من چی؟ یکبار که شکایت کردم که سکس با تو از وقتی شروع میکنی تا وقتی تموم میشه ۳ دقیقه طول میکشه. گفت تو اگر زن زندگی بودی تو همین سه دقیقه سه بار به ارگاسم می رسیدی. شوهرم اعتقاد داشت که هرزه یعنی زنی که با شوهرش ارضا نشود.

بعد یه مدت یهو به مردهای دیگه فکر کردم، اونها هم بو می کشیدن، می اومدن، نخ می دادن. همه ذهن من شده بودند مردهای دیگه… همه اش روی لبه باریک خیانت بودم. دلم میخواست و دست و دلم می لرزید. دست خودم هم نبود. اون مقطع تعریف جدیدی از هرزگی توی ذهن من نقش بست: هرزه کسی است وقتی با یک نفر است به دیگری فکر کند. من هم که نمی خواستم هرزه باشم طلاق گرفتم.

بعد از طلاق فکر می کردم میرم با یکی دوست میشم و با هم می مونیم و این ماجرا تمام میشه. اما کور خونده بودم. البته صادقانه بگم، هیچ کدوم به بدی شوهرم نبودند. هیچ کدوم انزال زودرس نداشت. اما هرکی یک دردی داشت. یکی خسیس بود، یکی معتاد، یکی با شونصد نفر دیگه هم بود. تو ذهن من این بود که فوقش با چهار تا آزمون و خطا به نتیجه می رسم اما چهار تا رو هم رد کردم. در اون زمان مفهوم جدیدی از هرزگی توی ذهنم نقش بست: هرزه کسی است که با تعداد زیادی خوابیده باشد.

هرزه شدن یک اتفاق عجیب است. بیشتر هم تقصیر اون کسی است که دم از نجابت می زند. مثلا اگر شوهر من انزال زودرس نداشت من اصلا توی این مسیر نمی افتادم. همان طور که مسئول هرزگی شوهر عمه ام، عمه بلقیس ِ سرد مزاج بود.

راستش من هنوزم نمی دونم هرزگی دقیقا چیه؟ تعریف عمه بلقیس یا تعریف من یا یه تعریف دیگه؟

از وبلاگ «نسوان مطلقه معلقه» که دیگر به روز نمی شود 

More from نسوان مطلقه معلقه
داستان‌های ممنوع – اگر فاحشه‌ای هست نميشه كه فرشته‌ای نباشه
كنار خيابان ايستاده بودم كه جلوی پام ترمز زد. راستش  كودك درونم...
Read More