زندگی مثل بلیط بخت آزمایی است

در اغلب کشورها، بلیط بخت آزمایی وجود دارد و بخش قابل توجهی از مردم هم در آن شرکت می کنند. شاید

بازی ارزانی است و پرداخت هفتگی آن زیاد نباشد ولی هدف این است که شاید برنده بزرگ این دفعه باشیم. هر چند اکثرشان می دانند شانس بردن شان 1 در 14 میلیون است.

منطقی به نظر می رسد که این صدها میلیون انسانی که هر روز در در قرعه کشی ها شرکت می کنند را مسخره کنیم. اما اگر ما انسان ها به توقع خودمان در زندگی بنگریم متوجه می شویم زندگی همه ما مثل بلیط بخت آزمایی است چون فقط عده بسیار محدودی برنده می شوند.

اما چگونه؟ برای توضیح این ادعا اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به دو بلیط خوشبخت کننده « شغل خوب و عشق» که هر انسان می خواهد آنها را برنده شود …

اگر مجبورمان کنند که تصور مان از خوشبختی و برنده بودن را تشریح کنیم همه ما در به دست آوردن این دو بخت بزرگ تاکید می ورزیم. داشتن شغلی که به ما حس خلاق و مفید بودن بدهد و برای ما توجه، قدرت و ثروتی که نیاز داریم را مهیا کند. ما در ضمن با تمام وجود آرزو می کنیم شریکی در زندگی بیابیم که زیبا و مهربان، باهوش و وفادار باشد.

این سناریو و میل برنده شدن آن به اندازه همه دفعاتی که انسانها، هر روز در قرعه کشی ها شرکت می کنند تکرار می شود. ولی با وجود شعور و واقع بینی که اکثر ما داریم، همه ما مدام در حال سرمایه گذاری از وقت و عاطفه و همه وجود خود هستیم تا آنها را برنده شویم

در صورتی که شانس یافتن افرادی که در طی مثلا 90 سال عمر، هم شغل خوب و هم عشق را بدون رنج و سختی، بدون بدشانسی و بیماری داشته باشند به کمیابی برنده شدن بلیط های بخت آزمایی است.

مشکل مغز بشر این است که وقتی به محاسبهِ شانس می رسد فکر می کند همه چیزهای خوب، بیشتر اتفاق می افتند. ما دوست داریم فکر می کنیم دنبال بیزینس شخصی رفتن در نصف موارد، شانس موفقیت دارد در صورتی که فقط دو درصد شرکت ها به موفقیت های بزرگ دست می یابند.

اگر از ما بپرسند فکر می کنیم اکثر آدم ها شکم چاق ندارند در صورتی که مثلا در استرالیا فقط 4 درصد افراد میانسال شکم برجسته ندارند. این تصور که هیچکس وضعش بدتر از من نیست اصلا با حقیقت زندگی مطابقت ندارد.  چون مثلا در انگلیس، 60 درصد آدم ها احساس می کنند هیچکس دوست شان ندارد، نیمی از مردم نگران امنیت اقتصادی شان هستند و نصف ازدواج ها به طلاق منجر می شود و …

اگر به زندگی بشر در تمامی نقاط این سیاره سرک بکشیم متوجه می شویم وضعیت اغلب شان ناگوار است و مهم نیست در چه نوع استاندارد رفاه زندگی می کنند.

رسانه ها مدام در حال تبلیغ اتفاقات خاص و برنده شدن بلیط های متفاوت برای افراد محدودی از اجتماع هستند. افراد و اتفاقات غیرعادی، به خاطر تکرار و تبلیغ روزانه، عادی می شوند. در صورتی که در واقعیت، در هر لحظه قلب ها می شکنند، غرورها و اهداف درازمدت به بن بست می رسند. گیجی و تصمیمات غلط، زندگی ها را بر باد می دهد و …

درک این واقعیت که خیلی از حساب و کتاب های زندگی بشر غیرعادی، آشوب زده و تلف شده طی می شود شاید در قدم اول باعث دلسردی و افسردگی شود. ولی در قدم بعدی شاید به این حقیقت برسیم که دنیا جای سنگدلانه ای است و این همه امید و هدف در حقیقت همان توهم برای بردن بلیط بخت آزمایی است.

این حقیقت به ما کمک می کند مدام خود را بازنده و بدبخت و ناکام تصور نکنیم. با پذیرش این حقیقت، یاد می گیریم قدر موقعیت و تلاش و حتی شغل و شریک زندگی مان را با همه مشکلات و نارسایی ها بیشتر بدانیم.

این حق طبیعی و عادی است که در زندگی برنده باشیم ولی خودمان را ببخشیم که امکان دستیابی به آن خیلی خیلی کمیاب است.

The Lottery of Life

http://www.thebookoflife.org/the-lottery-of-life/

image source

www.zeriamerikes.com 

More from ونداد زمانی
حافظه دنیای کودکانه کجاست
اکثر انسانها نمی توانند خاطرات دوران قبل از سه سالگی را به...
Read More