آلمانی ها معروفند به ساختن کلماتی که هم معنای ساده ای دارند و هم می توانند ابراز یک احساس عمیق انسانی باشند. این هم لیست کوچکی از احساسات آلمانی:
1. ناراحت از جواب نداشتن – Erklärungsnot
منظورشان در وهله اول این است که گاهی در موقعیت های قرار میگیریم و اعمالی از ما سر می زند که نمی بایست اتفاق بیفتد. مثلا بی دلیل، در یک محفل جدی، با صدای بلند بخندیم. گاهی نیز این کلمه ترکیبی، به معنای نوعی شرم یا خجالت است از اینکه، جوابی برای سئوالات اساسی زندگی نداریم.
2. غبطه غذایی – Futterneid
احساسی که به شکل ساده در رستوران به آدم دست می دهد وقتی پی می بریم بعضی ها سفارش غذای شان خیلی بهتر از ما بوده است. اما این کلمه در ضمن اشاره کلی تری دارد به اینکه، انگار مدام در زندگی، دنبال چیزهای بیخودی بوده ایم.
3. صورت سیلی خور – Backpfeifengesicht
برای آلمانی ها محبت و مهربانی نسبت به دیگران خیلی مهم است. اما وقتی با یک فرد بسیار ناراحت و عوضی روبرو می شوند به ذهن شان خطور می کند صورتی را تصور کنند که انگار سیلی می طلبد.
4. شرم از بدبختی دیگران – Fremdschämen
این کلمه ترکیبی، سرشار است از حس همدردی نسبت به بخت بدِ دیگران … این نوع اندوه توام با شرم، نشانه اخلاق والا و بنیان مهربانی در آدم ها است
5. قصر هوایی – Luftschloss
یعنی تصورِ یک قصر در هوا، قصری دست نیافتنی … تصوری که ریشه در تفکر و تربیت آلمانی دارد. آنها به آرزوها و ایده های بزرگ و دست نیافتنی اجازه ابراز وجود می دهند.
6. غم شیرین Ruinenlust
آلمانی ها خیلی به حس لذت و خشنودیِ وجود، بها می دهند آنقدر که با دیدن یک بنای مخروبه یا ساختمان متعلق به روزگار سپری شده، احساسِ نوعی غمِ شیرین در وجود شان متبلور می شود.
7. غذا درمانِ اندوه است – Kummerspeck
این کلمه صمیمانه پیشنهاد می کند وقتی خیلی غمگین هستید و بدشانسی گریبان تان را گرفته است تنها امید برای فرار و فراموشی، پناه بردن به آشپزخانه است.
8. غم دنیا – Weltschmerz
این کلمه شاهد کاملی است برای ابراز یک اندوه بزرگ… گاهی وضعیت جامعه آنقدر هولناک و وخیم می شود که انگار، غم دنیا بر شانه سنگینی می کند.
9. پیشرفت معکوس – Verschlimmbesserung
گاهی تلاش برای بهبود اوضاع، راه وارونه به خود می گیرد و باعث بدتر شدن اوضاع می گردد. به تعبیری دیگر، مسیر پیشرفت و بهبود، همیشه خطی و مستقیم نیست و اوج و فرود در بین راه، منطقی و طبیعی است.
10. خسته از مادیات – Lebensmüde
همه ما با تمام وجود در پی دستیابی به خواسته های مان هستیم ولی گاهی دوست داریم فکر کنیم کاش می شد از علائق و وابستگی ها دل بکنیم و سبکبال و ساده زندگی کنیم.
11. تف سر بالا – Treppenwitz
شاید بهترین جوک و طعنه را در حین بحث داغ در یک مهمانی بکار بردیم ولی در عمل، وقتی در حال پایین رفتن از پله و ترک خانه مهمان هستیم می فهمیم که عجب چیزهای نامطبوعی بر زبان راندیم.
12. آدم جا افتاده – Sitzfleisch
بعضی ها خصلت شکیبایی شان آنها را جاافتاده و دوست داشتنی می سازد. انگار مثل یک غذای خوب، هرچه بیشتر و طولانی تر می جوشند و حرارت و سختی می بینند، بهتر می شوند.
13. مخفی شده در سایه – Schattenparker
همه آدم ها لحظاتی را تجربه می کنند که ناشی از ترس بوده است. اما آلمانی ها کلمه ای ساختند تا آنها که همیشه ترسو هستند را توصیف کنند.
14. هدیه است یا تله – Drachenfutter
وقتی می خواهیم یک نفر را تحت تاثیر خودمان قرار دهیم برایش سوغات و هدیه می بریم اما در حقیقت تله ایی است برای جذب شان …
Why Germans Can Say Things No One Else Can
http://www.thebookoflife.org/why-germans-can-say-things-no-one-else-can/