دکتر Lixing Sun استاد زیستشناسی دانشگاه واشنگتن، معتقد است بشر در طول زندگی تکاملیاش به «غریزه مساوات» مجهز شده که عبارت است از مخالفت با نابرابری. از دید او «مساوات طلبی» یکی از مشخصات بارز و مشترک انسانهاست و هم یکی از نشانههای تمایز انسان با بسیاری از جانوران دیگر.
پروفسور سان بر این باور است که با وجود تفاوتها و فاصلههای اخلاقی، اقتصادی و اقلیمی در طول تاریخ اجتماعی، یک احساس مشترک در ژن بشر، او را وامیدارد تا کنجکاو این مسئله باشد که «هر کس چقدر نصیبش میشود؟» یا به عبارت دقیقتر، ذهن بشر مدام درگیر این نکته است که آیا کسی بیشتر یا کمتر از او به دست آورده است؟
تحقیقات آزمایشگاهی به سرپرستی سارا بروسنان، متخصص جانورشناسی، با عنوان «میمونها به پرداخت نابرابر اعتراض میکنند»، نمونهٔ دقیق و ثبت شدهای است از یکی از حیوانات نزدیک به انسان که طبق ضرورتهای حیاتیاش و مشابه با بشر، دارای ژن « مساوات» است.
گروه تحقیقاتی خانم سارا بروسنان نوعی از میمونها را در یک روند طولانی، عادت میدهند که در ازای انجام کاری که به آنها محول شده است جایزهای دریافت کنند. جایزه میمونها تا مدتها تکهای خیار بود. اتفاق جالب که باعث برملا شدن غریزهٔ مساوات در میمونها شده است در این تغییر کوچک نهفته بود که تیم تحقیقاتی به طور غیرمنظم و بدون هیچ دلیل مشخصی به بعضی از میمونها به جای خیار چند حبه انگور دادند.
بعد از مدتی بقیه میمونها متوجه این مسئله شدند و واکنش عمومیشان این بود که همگی شروع به اعتراض کردند. میمونها به شیوه ارتباطی خود اعلام کردند که «عادلانه نیست، نه، اصلا عادلانه نیست». اعتراض به جایی کشید که با عصبانیت تمام تکههای خیار را به بیرون از قفس نیز پرت میکردند.
بیشک سارا برونسان، متخصص حیوانات ماقبل انسان، از دید روانشناسی تکاملی قادر به توضیح مسئله بود. قضیه از دید گروه میمونهای فوق به این صورت بود که این جانوران در حین تلاش مشترک برای تهیه غذا، به صورت گروهی فعالیت میکردند و در طول تحول بیولوژیک خود یاد گرفته بودند که هر کس به اندازهٔ فعالیتش غذا نصیبش میشود.
بنابراین اگر سیستم «مساوات غریزی» در میان نمیبود از انگیزهٔ شکار و جستجوی اعضای گروه کاسته میشد. برعکس، در صورت تکرار مداوم حرکتهای فرصتطلبانه و آسایشطلبانه به مرور سطح تولید و تغذیه گروه فوق افت میکرد تا آنجا که نسل و نژاد گروه نیز ممکن میشد. میمونهای فوق، بر حسب ضرورت به مساوات تن داده بودند.
نکتهٔ جالبتر که از تحقیق فوق حاصل شده این است که چرا و با چه مکانیزمی، میمونهای معترض تکههای مفید غذا را دور میاندازند؟ مکانیزمی که دانشمندان روانشناسی تکاملی از آن با نام «اعتراض به نابرابری» یاد میکنند. به عبارتی، حیوانات حلقه «انسانسانان»، توانایی این شیوهٔ رفتاری را در خود دارند که میتوانند با اختیار و هوشمندی کامل از یک امکان مفید و موجود صرف نظر کنند تا شاید به امکان مفیدتری دست پیدا کنند.
بازبینی یک تحقیق آزمایشگاهی دیگر به نام «بازی نهایی» که این بار بر روی انسانها تجربه شده است، تأکید دوباره و پیچیدهتری بر ویژگی اعتراض به نابرابری است که از غریزهٔ مساواتطلبی نشأت میگیرد. آزمایش فوق را روانشناسان اجتماعی و روانشناسان رفتارگرا به طور مشترک انجام دادهاند.
در این آزمایش دو گروه شرکت میکنند. در هر بار، به گروه اول در درون اتاق یک اسکناس ۱۰ دلاری میدهند ولی او باید با هر نوع تقسیمی که مایل است آن را با گروه دوم شریک شود. او میتواند تا حد ۹۹ درصد پول را برای خود نگه دارد. نکتهٔ مشخصی که محققان به دنبال آن بودند واکنشهای گروه دوم بود. جمعبندی آمارهای رفتاری به دستآمده از تحقیق فوق، باز هم تأییدی بود بر وجود مکانیزم اعتراض به نابرابری در انسانهای گروه دوم.
با آنکه افراد گروه دوم از طرف گروه اول نسبتی از پول را سهیم میشدند، هیچکدام از اتفاقی که شانس نابرابری را در اختیارشان گذاشته بود، راضی نبودند. مهمتر از همه آنکه با وجود تفاوتهای وسیع نژادی، فرهنگی و اقتصادی بین افراد گروه دوم، اکثریت آنها به پیشنهاد دریافت پول، وقتی که کمتر از ۳۰ درصد وجه اولیه به آنها تعارف میشد جواب رد دادند.
آقای سان به گفتهٔ خودش چارهای ندارد جز آنکه در قلمرو نظری بسیار پیچیده به جستجو، جمعآوری اطلاعات و نقد بپردازد، قلمرویی که در طول تاریخ، خشمگینانه صدای بشر را تکرار کرده است که «عادلانه نیست، نه، اصلاً عادلانه نیست.»
David P. Barash. Hey, Wait a Minute! Biological Roots of Today’s Anger
http://www.sagepub.com/authorDetails.nav?contribId=522636
image source
http://i.dailymail.co.uk/i/pix/2012/07/25/article-2178123-14350B59000005DC-458_964x553.jpg