فرض کنیم که ما شدیم بهترین پدر و مادر دنیا و از همان بدو خروج بچه از رحِم مادر (شکر خدا این
یکی اسم مشترک داره) شروع به آموزش فرزندمون و دادن اطلاعات درست به اون کردیم. اجازه بدین به عنوان یک جوان بزرگ شده از بطن کمابیش متوسط جامعه ایرانی تصویری از واقعیت موجود رو ارائه بدهم.
پسرهای ایرانی قبل از پایان دوره ابتدایی حداقل به طور جسته و گریخته با اسامی سه حرفی و و دو حرفی که با حرف – ک – شروع میشن آشنایی کلی پیدا میکنند. تصور نمیکنم اکثر دختران ایرانی در اون سنین انگیزه چندانی برای شنیدن این نامها نشون بدن و احتمالا بیشترین دغدغه اونها شروع خونریزیها و بلوغ جنسی و تبریکات مادرها و مادربزرگها و آن جشن کذایی تکلیفه.
با باز شدن پای پسر بچه به مدرسه راهنمایی و تجربه اولین افت تحصیلی (ناشی از برخورد با اولین علائم بلوغ) و محیط غریب و ناخوشایند مردانه، این دو اسم –ک- دار هم بسیار بیشتر از قبل شنیده میشن و جالب اینجاست که اولین جرقههای شنیداری پسر نوجوان در کاربردهای این اسامی در فحاشی و جوکهای رکیکی هست که برای اون سنین سرگرمی هیجان انگیز، مخفی و کثیف اما آمیخته با لذتی خاص محسوب میشه.
متاسفانه این دو اسم – ک – دار که با قدمتی بسیار زیاد در فرهنگ ما وجود دارند، فاصله شون از همین نقطه، با کاربردهای اصولیتر مذهبی، پزشکی، اجتماعی و حتی ادبی بیشتر و بیشتر میشه. امروز برای بخش بزرگی از جامعه ایرانی کاملا جا افتاده که نامهای –ک- دار برای آلت تناسلی هیچ جایگاهی بجز برای فحاشی یا لطیفه سرایی کوچه بازاری ندارند.
اما از ابداعات بسیار جالب (و از نظر من ناخوشایند) فرهنگ ما، تفکیک کاربرد اسامی مختلف آلت تناسلی در جایگاه های مختلف حرفهای و اجتماعیه ایرانه. مثلا در پزشکی برای مردهای عوام از همان آلت ساده یا هر اشارهای که منظور رو برسونه استفاده میشه و برای زنها هم بیشتر به سمت اسامی لاتین یا عربی تمایل هست و در بین خود پزشکها هم اسامی کاملا علمی برای گرفتن بار منفی اخلاقی این اعضای مظلوم و گرانبها کاربرد دارند. اما در مذهب با صراحت و سادگی خاصی که علمای مذهب دارند، از الفاظ عربی به وفور استفاده میشه و بار منفی اسامی تقریبا در این روش به صفر میرسه.
آلت تناسلی کاربرد خاص دیگری ندارد بجز کاربرد اصلی اون که تصور میکنم هر تک زوج ایرانی، یک فرهنگ خاص نامگذاری برای خودشون داشته باشند که میشه نزدیک به ۳۰ میلیون فرهنگ متفاوت در ایران. حالا از افرادی که بجای صدا زدن اسم همسرشون، آنها را با اسم پسرشون صدا میکنند (مثلا به فاطمه میگن حسن!) درنظر بگیرید تا ما مدعیان روشنفکری. شاید رایجترین فرهنگ مشترک (حتی در دنیا) و در این فضای خاص، همان زبان ایما و اشاره باشه و الفاظ سوم شخص مفرد! مثل: ببرش بالا، بیار اینور، ببر اونور …!
حالا بیایید فکر کنیم که راه حل چیست؟ بگوییم دودول و ناز؟ از واقعیات خیلی دورند و بیشک ایجاد تناقض میکنند، اگر پسر من در مدرسه به همکلاسی خودش بگه دودولم زخم شده، با خطر تمسخر و استهزای دسته جمعی همکلاسیهای خودش مواجه میشه، گاهی یک اشتباه استراتژیک مثل این میتونه تمام اعتماد به نفس نوجوون رو برای تمام دوران مدرسه ازش بگیره و ناچار بشن تقاص مودب بودن را پس بدهند.
اگر هم به بچه ۵ سالمون بگیم که این – معامله – توئه! با خطر آبروریزی وحشتناکتری برای خودمون مواجه میشیم. مثل اینکه بچه در جمع فامیل فریاد زنان اعلام کنه که مامان فلانی به معامله من دست زد! شاید مثلا کلمه آلت برای پسر راه حل میانه و منطقی تری باشه که هم کاربرد خانگی اون رو پوشش میده و هم اجتماعی. در مورد دخترها هم واقعا نمیدونم چه اسم معنی دار، عامیانه و در عین حال مودبانهای میشه انتخاب کرد.
اما به هر حال دراین برزخ و گذار نسلها، بیشک این وظیفه خطیر بر عهده بنده و شماست که به یک روش میانهای برای فرزندان مون برسیم، تا اونها از این پریشانی نامگذاری و کاربرد که ما درگیرش بودیم و هستیم نجات پیدا کنند.