دانشمندان بعد از شناختن اجزای کوچکتر اجسام نظیر اتم، به طور طبیعی کنجکاو شدند که چه ذرات ریزتر از اتم می تواند وجود داشته باشد. بعدها ذراتی دیگر هم کشف شد ولی به همراه آن یک اتفاق عجیب و غیرعادی هم مشاهده شد. دانشمندانی نظیر مکس پلانک و بعد انیشتین پی بردند که بعضی از اعمال ذرات با قانون فیزیک همخوانی ندارد.
معمای اصلی و جدید برای دانشمندان این بود که چرا و چطور، ذرات سازنده اجسام، رفتار مشابه با امواج را نیز از خود بروز می دهند.
ما انسانها البته قدرت تخیل و تصورمان خیلی زیاد است و مغز ما می تواند بی نهایت تخیل بورزد بخصوص برای چیزهایی که وجود ندارند. مشکل این است که نمیتوانیم پذیریم یک تکه سنگ ساخته شده از ذرات جامد در ضمن مثل آب، مواج هم می باشد.
انیشتین توانست نشان دهد که امواج نور درون یک لامپ در ضمن، ذرات فوتان هستند. در همین زمینه سایر دانشمندان نیز پی بردند که الکترون هم به صورت موج رفتار می کند.
همه قضیه کوانتم در همین کشف سادهِ دوگانه بودن همزمان پدیده ها است. حالا که می دانیم مثلا الکترون ها و امواج نور چه رفتاری از خود بروز می دهند نوبت نامگذاری این رفتار ویژه است. باید طوری خصوصیات شان را مورد خطاب قرار دهیم تا قابلیت متفاوتی که همزمان در آنها وجود دارد را نفی نکنیم. ضمن آنکه می دانیم رفتار آنها، برای ذهن ما انسان ها قابل درک نمی تواند باشد.
مشکل ما بیشتر روانشناسانه است. ما انسانها نمی توانیم دو حقیقتِ متفاوت را در یک پدیده درک کنیم. ماچاره ایی نداریم جز اینکه باید بپذیریم که این حقیقت وجود دارند. پذیرش این حقیقت عجیب یعنی کوانتم.
بشر با تمام وجود راحت تر است با وسایلی که می شناسد به سراغ حقیقت بیرون از خودش برود. ما دوست داریم ببینیم و بشنویم و لمس کنیم تا بفهمیم. اما کشف دانشمندان فیزیک کوانتم را نمی شود با توانایی های ذهن انسان قابل تصور ساخت. ما ناچاریم آنها را بپذیریم چون هم به صورت نظریه و هم در آزمایشگاه، قادر به ثبت دوگانگی رفتار پدیدها به صورت جسم و موج را داریم»
The Central Mystery of Quantum Mechanics, Animated
Simplified Quantum Physics Theory
Image Source
http://www.ascensionearth2012.org/2014/11/the-reality-changing-observer-effect.html