ستایش ذاتِ زیاده طلب بشر

image by Saide Kardar

«انسان امریکایی» با وجود آنکه سرشار از حرص برای تهیه سرمایه بیشتر است و مصرف و سرگرمی و لذت در کنار انواع ناهنجاری ها را در خود دارد ولی با این همه انکار نمی شود کرد که یکی از معدود اجتماعات بشری است که همه چشم به آن دوخته اند.

همیشه بدی های امریکا که بسیار واقعی نیز هست را به ما گوشزد کرده اند ولی حتما دلایل خوبی هم وجود دارد که بیش از 70 درصد اختراعات و اکتشافات 100 سال اخیر زمین، از آنجا سرچشمه می گیرد.

به نظر من قدیمی ترین انگیزه خلاق و سازنده برای بشر، سود شخصی بوده است. سرمایه داری و زیاده خواهی از دوران باستان با بشر و قبل از آن در ما و همه موجودات محکوم به طبیعت نیز بوده است. اصلا یکی از فرق های اساسی ما با حیوانات در  زیاده خواهی و میل به پس انداز ( سرمایه) ما است. شاید بشود گفت که پس اندازهای بشری در لحظات حساس، باعث برتری  و تسلط ما بر حیوانات دیگر شده است.

سرمایه بر روی زمین در حال حاضر، به سرعت به سمت پس انداز اطلاعات می رود. گوگل و اپل و بقیه که در راه هستند سرمایه شان بر اساس انتقال اطلاعات است تا تولید … در ادامه همین مسیر افزایش « دانش و اطلاعات»، شاهد بخش بزرگی از بشر هستیم که در حال اندوحتن و داشتن سرمایه فرهنگی هستند. هر شهر جهان دهها و شاید صدها هزار نویسنده و نقاش و عکاس و فیلمساز و شاعر و … دارد. «سرمایه» به آرامی تبدیل به سرمایه فرهنگی بشر می شود. و این مسیری است که اگر شانس بیاوریم و قبل از خفه شدن زمین از آلودگی، به ان برسیم اتوپیایی جدید ولی واقعی بشر خواهد بود.

تمدن سریع کنونی بشر مدیون سرمایه خواهی در ذات بشر است. از این مرحله عبور می کنیم ولی نه با نفی و انکار انگیزه های اصلی انسانی مان بلکه با انتقاد واقعی برای تصحیح و تحول انگیزه های ذاتی بشر …

تکامل  و یا پیشرفت، در هر زمینه ای بویژه در شیوه معیشت و استاندارد زندگی، قرار نیست مسیر مشخص رو به بالایی داشته باشد. در طی میلیونها سال گذشته، 96 درصد انواع موجوداتی که حاصل ترکیبات تصادفی حیات بر روی زمین بوده اند منقرض شده اند. قبل از بشر نیز موجوداتی بودند که حرف اصلی را در طبیعت می زدند و از بین رفتند برای همین شاید بد نباشد تاکید شود که قرار جبری و ازلی در کار نیست که بشر به جای مشخصی ( بهشت خدایان – تعادل اقتصادی آدم اسمیت یا کمونیسم مارکس یا هر نوع اتوپیا ی ساخته ذهن بشر ) برسد.

متاسفانه بخش بزرگی از شیوه نگرش در منطقه ما، اقتصاد بازار آزاد را از دید دوران استعمار قرن 19 می بیند و باور دارد که سرمایه داری جهانی هدفش افزایش فقر و بی سوادی بشر است. در صورتی که این روزها، موج حرکت سرمایه جهانی، دوست دارد همه به اندازه همه مصرف کننده باشند. با سواد باشند. قرص کلسترول ناشی از پرخوری بخورند و ماشین و خانه و لوازم ارایش و حساب بانکی و کارت اعتباری و مصرف بیشتر داشته باشند. فقر برای بازار جهانی دیگر سودآور نیست.

همه این خصیصه ها و نیرنگ ها و دوز و کلک ها ساخته ذهن بشر است و موتور آن نیز منافع فردی است. منافعی که جای دور نمی رود و دیر یا زود تبدیل به پس انداز عمومی بشر می شود. چیزی که می شود نام آن را تمدن نامید. خود این پس انداز،  دستیابی به شعور و دانش و استاندارد زندگی بهتر را خواهد آورد و زمینه ساز تصحیح  ذره ذره ناهنجاری ها خواهد شد.

به نظر محدود من، امریکا همه زمینه های میدان دادن به ذات سرمایه طلبِ بشر را در خود جمع کرده است. برای همین بیش از 70 درصد اختراعات و اکتشافات 100 سال اخیر زمین، از آنجا سرچشمه می گیرد. همه این مثبت شمردن ها را شاید بد نباشد در کنار مجموعه عظیم انتقادات و بدبینی ها و اعمال واقعا نادرستی که به عنوان یک ابرقدرت از امریکا سر زده است قرار دهیم.

More from ونداد زمانی
داستان مثنوی و دو آلت مردانه متفاوت
همه ما مردان می توانیم دوران نوجوانی و اوائل جوانی را بیاد...
Read More