انسان قرار نیست موجود نرمالی باشد

برای ما انسانها خیلی مهم است که فکر کنیم نرمال هستیم. ما موجودات اجتماعی هستیم و یک کشش غریزی و طبیعی همواره ما را به سمت همرنگ جماعت شدن می کشاند. اصرار داریم که بی قرار نباشیم.

فرهنگ در همه جوامع سعی کرده است تصویری از انسان به عنوان موجودی منظم، معقول و شسته رفته ارائه دهد. اما عملا همه ما گاهی حسودیم. گاهی ترسو می شویم. خودخواه و حتی ناامید هستیم . گاهی منافع شخصی خودمان خیلی مهم است. گاهی فرصت طلبی می کنیم و حتما دروغ هم می گوییم. ولی مدام می شنویم که نباید اینگونه باشیم و این اعمال و احساسات نرمال نیست.

مدیران جامعه هم می دانند که نرمال بودن در اغلب موارد ممکن نیست اما مدام اصرار می ورزند چون نرمال بودن یعنی تسلیم و انفعال… اگر ذات نرمالی داشتیم ریسک نمی کردیم وایده های عجیب و متفاوت ابداع و کشف نمی کردیم.

نرمال بودن می تواند سرکشی و ضد سنت ها و عادت های قدیمی هم باشد. شاید بد نیست مدام به خودمان یادآوری کنیم که بی قراری، سرگردانی، امید و حتی ناامیدی و زیاده خواهی از خصوصیات اصلی انسان است.

یقین و ایمان مطلق داشتن در دنیای قدیم یک مرام نرمال انسانی بود اما این روزهای پر جنب و جوش و هر لحظه در حال تغییر،  انسان را مردد نگاه می دارد.  برای همین، تشویش و ناآرامی و حتی تجربه یاس موقت در این دور و زمانه، نرمال است.

حتما بخشی از قواعد و قوانین و اخلاق گذشته نظیر  نجیب و جوانمرد بودن، کنجکاو و شجاع بودن، حامی ضعفا بودن، نیکوکار بودن خوب هستند اما تنبیه فرزندان، تحقیر افرادی که با ما فرق دارند و  نفرت و پرخاشجویی خوب نیستند.

اما نرمال های  هر دوره و زمانه توسط نسل های جوانتر ابداع می شوند و تجربه می شوند و اگر با روزگار و شرایط همسو باشند ماندگار خواهند شد. نسل ما تا حد ممکن از این نرمال جدید اطاعت می کند تا آنکه نسل های بعدی دوباره نرمال ما را نپذیرند و خودشان بر اساس شرایط خودشان مرام های جدید درست کنند.

تا هر قدر که می توانید به نرمال های جدید روی خوش نشان دهید. آدم هایی که قدرت تطبیق با تغییرات را دارند زندگی متعادلتری خواهند داشت.

On Being Very Normal

http://www.thebookoflife.org/on-being-very-normal/

More from سعید داورپناه
تشخیص دیگران در ملاقات اول
 وقتی که دفعه بعد برای اولین بار با یک فرد جدید آشنا...
Read More