بازی و خلاقیت

همیشه از صاحبنظران شنیده ایم مغز بچه‌ها برای رشد و شکل‌گیری بهینه، احتیاج به محرکات گوناگون دارد. برای همین تا بچه‌ها را به حال خود در خواب و خیال و بازی می‌دیدم، نگران می‌‌شدم که مبادا دارم کوتاهی‌ می‌کنم و مغزشان را به اندازه کافی‌ با فعالیت‌های لازم تغذیه نمی‌‌کنم.

اخیرا متوجه شدم که ۲۴ ساعت روز برای مشغولیاتی که برای بچه‌ها چیده‌ام کفایت نمی‌‌کند.

۶ ساعت در مدرسه، ۲ ساعت درس و مشق در خانه، تازه می‌‌رسیم به کلاسهای متفرقه از شنا و بسکتبال و کاراته گرفته، تا رقص و موسیقی و تئاتر و غیره. همه اینها به علاوه رفتن به کنسرت و موزه و برنامه‌های فرهنگی‌مختلف، دیگر از روز چه می‌‌ماند؟ در این میان می‌‌بینم بیچاره بچه‌ها تمام امیدشان این است که بتوانند اگر فرصت شود اندکی‌ از ساعات روزشان را با آسایش بازی کنند.

بازی! به بچه‌ها در حال بازی نگاه می‌‌کنم و می‌‌بینم که دنیایی از نشاط و شادی‌اند. علاوه بر این می‌‌بینم بیشتر مطالبی‌که در بطن بازی‌هایشان جذب می‌شود، در مغزشان جا می‌‌افتاد و جزئی از اندوخته‌های فکری یا هنری شان می‌شود.

هر روز تا چندین بار نگویم پیانو تمرین کنید، درِ پیانو باز نمی‌‌شود. به هر حال با چانه زدن بسیار، پسرها ‌در نواختن قطعاتی کوتاه کمی پیشرفت کرده اند.

چندی پیش، تصادفاً قطعه نسبتا طولانی‌تر و سخت تری به یکی‌ از پسرها افتاده بود ولی‌ می‌‌دیدم با جدیت بسیار و بدون گوشزد من آنرا تمرین می‌‌کند. بزودی متوجه شدم که این قطعه را موسیقی متن یکی‌از بازی‌های خود کرده‌اند. با گذشت زمان، آن بازی‌  به دست فراموشی سپرده شده، ولی‌ پسرم هنوز آن قطعه را با مهارت زیادی می‌نوازد.

چرا بزرگسالان دیگر بازی نمی‌‌کنند؟ اگر هم مرتکبش شوند به آن از دریچه بیهودگی می‌‌نگرند. بازی به عنوان محرک نشاط، خلاقیت و ذوق در روابط جمعی، می‌ تواند بهترین مداوای فشار کار و رخوت روزمرگی در تمام جنبه های  زندگی‌باشد. عملی که کیفیت فعالیتهای آنان را نیز بالا می برد.

این روزها، یکی ‌دو کلاس متفرقه را قطع کرده ایم. برنامه‌های به اصطلاح عمیق ‌فرهنگی‌ را قدری محدود کرده ایم. در عوض بیشتر بازی می‌‌کنیم.

رفته رفته پیچ و مهره‌های زنگ زده مغزم در ناحیه لذتِ بازی، تمیز و روغن کاری می‌‌شود. علاوه بر اینکه بیش از پیش به بچه‌ها نزدیک شده و با آنها از ته دل می‌‌خندم و کیف می‌‌کنم، می‌‌بینم کارها و مسئولیتهای روزمره خودم را نیز با انرژی بیشتری انجام می‌‌دهم.

More from مرجان سروش
طفلک، سه‌ تا پسر داری؟
این روز‌ها هر کس می‌شنود که مادر سه‌ پسر هستم بیچاره و...
Read More